جدول جو
جدول جو

معنی وشکون - جستجوی لغت در جدول جو

وشکون
گوشت عضوی از بدن کسی را بین دو انگشت فشردن
تصویری از وشکون
تصویر وشکون
فرهنگ لغت هوشیار
وشکون
((و))
نیشگون، قسمت کوچکی از گوشت یا پوست بدن کسی را بین دو انگشت فشردن
تصویری از وشکون
تصویر وشکون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از وشکول
تصویر وشکول
چابک و چالاک، کاری، حریص در کار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وشگون
تصویر وشگون
عمل گرفتن و فشار دادن پوست و گوشت بدن کسی با دو سر انگشت
نشگون، نشگنج، اشکنج، نخجل، نخچل، نخجیل، نیلک
فرهنگ فارسی عمید
عمل گرفتن عضوی از بدن با دو سر انگشت یا دو سر ناخن دست چنانکه بدرد آید: آن صنم را ز گاز و ز نشکنج تن بنفشه شد و دو لب نارنج. (عنصری. لفااق. 56)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشکول
تصویر وشکول
مرد جلد و چابک و مجرب درکارها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وشکول
تصویر وشکول
((وَ یا وِ))
مرد جلد و چابک و مجرب در کارها، بشکول، بژکول
فرهنگ فارسی معین