جدول جو
جدول جو

معنی وشکون

وشکون((و))
نیشگون، قسمت کوچکی از گوشت یا پوست بدن کسی را بین دو انگشت فشردن
تصویری از وشکون
تصویر وشکون
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با وشکون

وشگون

وشگون
عمل گرفتن و فشار دادن پوست و گوشت بدن کسی با دو سر انگشت
نِشگون، نِشگُنج، اِشکُنج، نَخجَل، نَخچَل، نَخجیل، نیلَک
وشگون
فرهنگ فارسی عمید

نشکون

نشکون
عمل گرفتن عضوی از بدن با دو سر انگشت یا دو سر ناخن دست چنانکه بدرد آید: آن صنم را ز گاز و ز نشکنج تن بنفشه شد و دو لب نارنج. (عنصری. لفااق. 56)
فرهنگ لغت هوشیار

توشکون

توشکون
دهی از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار است که 350تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)، رجوع به سفرنامۀ رابینو بخش انگلیسی ص 23 و 107 شود
لغت نامه دهخدا

وشگون

وشگون
در تداول، نشکون. نشکنج. نخجل. نشگون. نیشگون. قرض. منگش. (یادداشت مؤلف).
- وشگون گرفتن، نشگون گرفتن. شکنجیدن
لغت نامه دهخدا

وشکان

وشکان
سرعت. (از اقرب الموارد). بشتافت. (منتهی الارب). وشکان، ای سرعان. (مهذب الاسماء). رجوع به وشک شود.
- وشکان الامر، سرعت آن کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا