- واکوچه
- پس کوچه. یا کوچه واکوچه. کوچه پس کوچه
معنی واکوچه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خلاف، معکوس، برعکس
(ماده نر) نوبر نو باوه زود رس اول هر چیز، میوه نورس نوبر، جمع باکورات بواکیر
بسیار خاموش زن، مرگ ناگهانی
کسی که واخواست می کند، معترض
میوۀ نارس، میوۀ نورسیده، نوبر، اول چیزی
موسیجه، پرنده ای شبیه فاخته، قمری، موسیچه
بازگو کردن، دوباره گفتن حرفی، سخن شنیده را باز گفتن
واگویه کردن: تکرار کردن سخن
واگویه کردن: تکرار کردن سخن
ظرف کوچک لوله دار که با آن دارو به دهان کودک می ریزند
برادر
گیاهی است از تیره بادنجانیان که گیاهی علفی است و ارتفاعش بین 30 تا 60 سانتیمتر است و بحالت خود رو در اراضی آهکی مزارع موستانهای غالب نقاط اروپا و موستانهای غالب نقاط اروپا و آسیا (از جمله ایران) و آمریکا میروید. ساقه اش راست و زاویه دار برنگ مایل بقرمز و برگها یش متناوب باد مبرگ دراز و بیضوی و نوک تیز و نا منظم و سبز تیره است. گلهایش که در ظرف ماههای خرداد و شهریور ظاهر میشوند معمو منفرد و دارای دمگل کوتاه و خمیده است. قسمتهای مختلف گل آن 5 تایی و تخمدانش بیضوء و بی کرک و دو خانه میباشد. میوه آن سته و مایل بقرمز ببزرگی یک گیس و پوشیده از پرده ایست که از بهم پیوستن کاسبرگها حاصل میشود (نام عروسک در پرده که باین گیاه داده اند بهمین مناسبت است)، درون میوه دانه های کوچک و مسطح و مایل بسفید جای دارد. قسمت مهم مورد استفاده این گیاه میوه آن است ولی گیاه شامل اسید هایی نظیر اسید آسکوربیک اسید سیتریک و قند است. در برگهای آن ماده تلخی بنام فیزالین موجود است و از کاسبرگها یش ماده ای بنام فیزالین بدست آورده اند. میوه کاکنج مدروملین است. برگها و ساقه و کاسه گل آن در ردیف مقوی های تلخ و تصفیه کننده خون ذکر شده است. در اکثر نواحی ایران (اطراف تهران و تجریش و اصفهان و آذربایجان و خراسان) میروید الکاکنج کرز القدس کاکنه عروسک پس پرده عروسک پشت پرده عروس پس پرده عروس در پرده کچومن اوسفد نون خمری مرجا اسفیدولیون جوز المرج حب اللهو راجپوتکه هلیله کایم بن پوتکه فناری کرایس الیهود آلبالو زمستانی پاپل اسفوندو لیون حب النوم اسفیدیلیون
ماکوله در فارسی مونث ماکول: خوردنی خوراک خوار تار مونث ماکول جمع ماکولات
ظرفی که بدان دوا در گلوی اطفال ریزند
پرنده ایست مانند فاخته و قمری و آن بیشتر در کناره های طاقچه ها و میان کاسه ها و طبق تخم نهدو بچه برآرد
بازگفتن سخن شینده را تکرار گفته
بازکوفته، سوده شدن
برگشته، سرنگون، واژونه
معترض
وارون برعکس، آشفته مضطرب: (فریدون چو گیتی بران گونه دید جهان پیش ضحاک واژونه دید) (سوی مادر آمد کمر بر میان بسر بر نهاده کلاه کیان)، آنکه رفتارش نادرست و نامعقول باشد: (پس ابلیس واژونه این ژرف چاه بخاشاک پوشید و بسپرد راه)، نحس شوم، بخت برگشته
پتک آهنگران و مسگران مطراق، چکش
نوعی انگور، انگور پیش رس
ناو کوچک، کشتی کوچک جنگی
چاهی فراخ و عمیق
نوعی رشته که آنرا لوزی برند، آشی که از رشته مذکور پزند تتماج توتماج
کشتی کوچک جنگی
پتک آهنگران و مسگران، مطراق، چکش
حرف آوا دار
راه باریک میان شهر یا ده
کوچه دادن: کنایه از راه باز کردن مردم برای عبور کسی، راه دادن
کوچه دادن: کنایه از راه باز کردن مردم برای عبور کسی، راه دادن
محله کوچک بر زن: تا چهار دانگ شب در کوچه ها و محلات بسیار بود، خیابان: کوچه ای بود که آنرا کو طراز میگفتند در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک از بیاعان و حجره داران بسیار نشسته بودند، راه تنگ و باریک در شهر یا ده. یا کوچه باستان. دنیا عالم. یا کوچه بن بست. کوچه ای که آخر آن مسدود است و راه بخارج ندارد. دل مرا زخ زلف او رها یی نیست بدرز کوچه بن بست هیچکس نزده است. (صائب) یا کوچه خطر. عالم دنیا. یا کوچه خموشان. گورستان قبرستان: یاد شهادت عشق در کوچه خموشان کاسودگی ز ما برد غوغای زندگانی. یا کوچه سلامت. کوچه ای که برای گرفتن قلعه در زیر زمین کنند و قلعه گیران بدان راه دارند: دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان در کوچه سلامت زنجیر بوده است. (صائب) توضیح یا خود را به کوچه علی چپ زدن، از موضوع مورد بحث بموضوع دیگر پرداختن، تجاهل کردن، یا کوچه را عوض کردن، اشتباه کردن