جدول جو
جدول جو

معنی ماچوچه

ماچوچه
ظرف کوچک لوله دار که با آن دارو به دهان کودک می ریزند
تصویری از ماچوچه
تصویر ماچوچه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ماچوچه

ماچوچه

ماچوچه
ظرفی باشد لوله دار که با آن شربت و دارو درگلوی اطفال ریزند. (برهان). ظرفی که بدان دوا در گلوی اطفال ریزند. (آنندراج) (از جهانگیری) (انجمن آرای ناصری). داروریز بود که در گلوی کودکان دارو بدان افکنند. (اوبهی). ’داروریز’ بود که در گلوی کودکان دارو ریزند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 505) :
طفل را چون شکم بدرد آمد
همچو افعی ز رنج او برپیخت
گشت ساکن ز درد، چون دارو
او به ماچوچه در دهانش ریخت.
پرویز خاتون (از لغت فرس ایضاً)
لغت نامه دهخدا

ماسوچه

ماسوچه
پرنده ایست مانند فاخته و قمری و آن بیشتر در کناره های طاقچه ها و میان کاسه ها و طبق تخم نهدو بچه برآرد
فرهنگ لغت هوشیار

ماسوچه

ماسوچه
پرنده ای است مانند فاخته و قمری و او بیشتر در کنارهای طاقچه ها و میان کاسه ها و طبق تخم نهد و بچه برآرد. (برهان) (از ناظم الاطباء). مرغی است مانند قمری که آن را موسیچه گویند. (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). در اشتینگاس برابر کلمه ماسوچه، وودپیجن ذکر شده که آن را کبوتر جنگلی ترجمه کرده اند. (فرهنگ فارسی معین) :
باز چون دید که ماسوچه سخن خواهد کرد
برزدش مدحت صاحب ز دهان اندر حین.
مختاری غزنوی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

ماسوره

ماسوره
نی باریک، لولۀ باریک و کوتاه
آلتی در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود
در امور نظامی آلتی در توپ و تفنگ
ماسوره
فرهنگ فارسی عمید