جدول جو
جدول جو

معنی وانهنده - جستجوی لغت در جدول جو

وانهنده
(فَ)
نهندۀ چیزی در جائی. (از غیاث اللغات) ، سازنده، پیداکننده. (غیاث اللغات)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خواهنده
تصویر خواهنده
درخواست کننده، واسطه، گدا، خواستگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وامانده
تصویر وامانده
حیران و سرگردان، متوقف، خسته، کنایه از هنگام عصبانیت گفته می شود، لعنتی مثلاً پس چرا این وامانده روشن نمی شود؟، کنایه از بدبخت، فقیر، عقب مانده، پس مانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
کسی که نوشته ای را می خواند، آواز خوان، باسواد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پناهنده
تصویر پناهنده
پناه گیرنده، پناه برنده، برای مثال درگذر از جرم که خواهنده ایم / چارۀ ما کن که پناهنده ایم (نظامی۱ - ۷)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وانهادن
تصویر وانهادن
ترک کردن، رها کردن، واگذاشتن، واهشتن، واهلیدن، هلیدن، بدرود گفتن، چپ دادن، یله کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دواننده
تصویر دواننده
آنکه دیگری را وادار به دویدن کند، کسی که سوار بر اسب یا چهارپای دیگر شود و او را بدواند
فرهنگ فارسی عمید
آنکه ندهد، آنکه در ادای حق دنگی خود سستی ورزد، لئیم بخیل ممسک مقابل دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وامانده
تصویر وامانده
مفتوح، گشوده، مانده، بستوه آمده
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه بکسی یا بچیزی پناه برد پناه آورنده پناه گیرنده پناهیده زنهاری زینهاری ملتجی، جمع پناهندگان، پناه دهنده، باری تعالی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خواهنده
تصویر خواهنده
درخواست کننده، گدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دواننده
تصویر دواننده
کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پناهنده
تصویر پناهنده
((پَ هَ دِ یا دَ))
آن که به کسی یا چیزی پناه برد، زینهاری، ملتجی
پناهنده اجتماعی: کسی که به خاطر رواج تعصب دینی یا اجتماعی یا ناامنی و جنگ در میهنش به کشور دیگری پناه می برد
پناهنده سیاسی: کسی که به خاطر مبارزه سیاسی و مخالفت با حکومت کشورش به کشور دیگری پناهنده میشود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وامانده
تصویر وامانده
((د))
خسته، مانده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از وامانده
تصویر وامانده
ارث، ارثیه، ماترک
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
Reader, Singer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
lecteur, chanteur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
ผู้อ่าน , นักร้อง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
msomaji, mwimbaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
okuyucu, şarkıcı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
독자 , 가수
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
読者 , 歌手
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
קורא , זַמָּר
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
पाठक , गायक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
pembaca, penyanyi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
Leser, Sänger
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
lezer, zanger
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
lector, cantante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
lettore, cantante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
leitor, cantor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
读者 , 歌手
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
czytelnik, piosenkarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
читач , співак
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
читатель , певец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خواننده
تصویر خواننده
পাঠক , গায়ক
دیکشنری فارسی به بنگالی