از عالم دیباباف، (آنندراج)، بافندۀ والا، که والا بافد: یار والاباف کسب و کار من سودای اوست قیمت هر کس به قدر همت والای اوست، سیفی (از آنندراج)، رجوع به والا شود
از عالم دیباباف، (آنندراج)، بافندۀ والا، که والا بافد: یار والاباف کسب و کار من سودای اوست قیمت هر کس به قدر همت والای اوست، سیفی (از آنندراج)، رجوع به والا شود
نوعی ورزش دسته جمعی که بین دو دستۀ شش نفری در میدانی به طول ۱۸ و عرض ۹ متر انجام می شود. در وسط میدان یک پردۀ توری بر روی دو پایه به ارتفاع ۵ و ۲ متر نصب می کنند و بازیکنان توپ را با ضربۀ دست از بالای تور به طرف دستۀ مقابل پرتاب می کنند
نوعی ورزش دسته جمعی که بین دو دستۀ شش نفری در میدانی به طول ۱۸ و عرض ۹ متر انجام می شود. در وسط میدان یک پردۀ توری بر روی دو پایه به ارتفاع ۵ و ۲ متر نصب می کنند و بازیکنان توپ را با ضربۀ دست از بالای تور به طرف دستۀ مقابل پرتاب می کنند
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
نوعی ساز بادی آذربایجانی به شکل نی، از جنس چوب، دارای هشت سوراخ در یک طرف و یک سوراخ در طرف دیگر و زبانه ای که به وسیلۀ آن کوک می شود. دامنۀ صوت آن به اندازۀ سورنای است
سخنی که فهمیده نشود، بلبله: مباش کم ز کسی کو سخن نداند گفت ز لفظ معنی باید همی نه بالابال، عنصری، مراد این است که گنگ نیز با اشارت و سخن نامفهوم مراد خویش فهماند و سخن غضائری تنها بلبله و بی معنی است، و در فرهنگ اسدی این شعر به نام دقیقی و به شاهد پالاپال آمده بدین صورت: مباش کم ز کسی کو سخن بداند گفت ز لفظ و معنی باهم همیشه پالاپال، و بمعنی سیان عربی و برابر سخت پایندۀ فارسی گرفته و البته غلط است، (یادداشت مؤلف)
سخنی که فهمیده نشود، بلبله: مباش کم ز کسی کو سخن نداند گفت ز لفظ معنی باید همی نه بالابال، عنصری، مراد این است که گنگ نیز با اشارت و سخن نامفهوم مراد خویش فهماند و سخن غضائری تنها بلبله و بی معنی است، و در فرهنگ اسدی این شعر به نام دقیقی و به شاهد پالاپال آمده بدین صورت: مباش کم ز کسی کو سخن بداند گفت ز لفظ و معنی باهم همیشه پالاپال، و بمعنی سیان عربی و برابر سخت پایندۀ فارسی گرفته و البته غلط است، (یادداشت مؤلف)
قسمی مرغ شکاری است، (فرهنگ نظام)، مرغی شکاری، شاید وارغن اوستایی باشد، مرغی است حرام گوشت و از جهت طیور وحشی میباشد، قسمی مرغ، (یادداشت مؤلف) قسمی از سرنا و کرنا، قسمی سرنای بزرگ، قسمی ساز روستایی، نام یکی از ذوات النفخ، قسمی شیپور بزرگ، (یادداشت مؤلف)
قسمی مرغ شکاری است، (فرهنگ نظام)، مرغی شکاری، شاید وارغن اوستایی باشد، مرغی است حرام گوشت و از جهت طیور وحشی میباشد، قسمی مرغ، (یادداشت مؤلف) قسمی از سرنا و کرنا، قسمی سرنای بزرگ، قسمی ساز روستایی، نام یکی از ذوات النفخ، قسمی شیپور بزرگ، (یادداشت مؤلف)
بافندۀ شال، آنکه شال بافد، جولاهه که شال بافد، (یادداشت مؤلف) : نه از شال بافان این روزگارم که کلغر ندانند باز از بریشم، نزاری قهستانی، تا بکی کبر و چند خواهی لاف که منم شالباف سنگین باف، حکیم قاسم کرمانی (خارستان)، ای بسا شالباف و تیغنورد که فلک در بسیط خاک نورد، (خارستان)
بافندۀ شال، آنکه شال بافد، جولاهه که شال بافد، (یادداشت مؤلف) : نه از شال بافان این روزگارم که کلغر ندانند باز از بریشم، نزاری قهستانی، تا بکی کبر و چند خواهی لاف که منم شالباف سنگین باف، حکیم قاسم کرمانی (خارستان)، ای بسا شالباف و تیغنورد که فلک در بسیط خاک نورد، (خارستان)