جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با خاراباف

خارابافی

خارابافی
عمل بافتن پارچۀ خارا رجوع به خاره بافی شود
لغت نامه دهخدا

خاراشکاف

خاراشکاف
آنکه یا آنچه سنگ خاره را می شکافد، برای مِثال ز خاریدن کوس خاراشکاف / پر افکند سیمرغ در کوه قاف (نظامی۵ - ۹۸۰)
خاراشکاف
فرهنگ فارسی عمید

والاباف

والاباف
بافنده والا (یار والاباف کسب و کار من سودای اوست قیمت هرکس بقدر همت والای اوست) (سیفی)
فرهنگ لغت هوشیار

باراباس

باراباس
بارّاباس، نام مردی یهود بود که در هنگامی که حضرت مسیح بنزد پونس پیلات هدایت میشد بخاطر جنایت و شورش و عصیان وقتل نفس جبراً بازداشت گردید و بزندان افتاد، وقتی که پونس پیلات به یهودیها تکلیف کرد که بین عیسی و باراباس یکی را برگزینند تا بمناسبت عید پاک یکی از آن دو از مرگ نجات یابد، ملت مرگ بیگناه را ترجیح داد و بدین ترتیب باراباس از شکنجه و عذاب گریخت، نام باراباس در زبان مترادف شخصی است ترشروی با قیافه ای وحشی و شرور، مؤلف قاموس کتاب مقدس آرد: باراباس (انجیل متی 27: 16) و او مردی بود که بخون ریزی و فسق و فجور معروف بود و چون یهود بر منجی و مخلّص ما شکایت مینمودند وی در زندان بود و حکام رومانیان را عادت این بود که همه ساله در عید فصح زندانی را که جماعت بخواهند آزاد نماید تا این معنی سبب استمالت قلوب رعایا شود، پس یکی از بدبختی این طایفه آن بود که در آن وقت باراباس قاتل را بر مسیح منجی ترجیح داده او راآزاد و مسیح را تسلیم نمودند، (قاموس کتاب مقدس)
لغت نامه دهخدا

خاراشکاف

خاراشکاف
شکافندۀ خارا و سنگ سیاه سخت:
ز خاریدن کوس خاراشکاف
پر افکند سیمرغ در کوه قاف.
نظامی.
همانا که آن هاتف خضرنام
که خاراشکاف است و خضراخرام.
نظامی.
، کنایه از زورمند و قوی:
طلب فرمود شه خاراشکافی
ز خارا موج خون بر خاره بافی.
لالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پاراباز

پاراباز
قسمی از کمدیهای یونانی که مصنف را در آن به تماشائیان مخاطباتی است
لغت نامه دهخدا

والاباف

والاباف
از عالم دیباباف، (آنندراج)، بافندۀ والا، که والا بافد:
یار والاباف کسب و کار من سودای اوست
قیمت هر کس به قدر همت والای اوست،
سیفی (از آنندراج)،
رجوع به والا شود
لغت نامه دهخدا