- واریسیدن
- باز کردن رشته و ریسیده را مقابل ریسیدن رشتن
معنی واریسیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دوباره لیسیدن والی گرداندن (گردانیدن) : حاکم کردن: (یک چندی او را در جهان وای گردانید اکنون او را وزارت میدهد)
مجددا رسیدن، رسیدن وصول: (آه اگر دست دل من بتمنا نرسد یا دل از چنبر عشق تو بمن وانرسد) (بدایع سعدی)، سرکشی کردن تفتیش کردن، دریافتن ادراک، بی مصرف شدن از کار افتادن بی فایده شدن: (هرکه بما میرسد وا میرسد)
((رِ دَ))
فرهنگ فارسی معین
مجدداً رسیدن، وصول، سرکشی کردن، تفتیش کردن، ادراک، دریافتن، بی فایده شدن، بی مصرف نشدن
بازپرسیدن، بازپرسی کردن
از جوش افتادن (پلو یا کته) در روی بار و در نتیجه قد نکشیدن و پختن نشاسته آن
مجددا رندیدن رنده کردن، رندیدن رنده کردن
دوباره چسبیدن باز پیوستن، چسبیدن پیوستن
از جوش افتاده در روی بار
فریب دادن، فروتنی کردن
فریب دادن حیله کردن، چاپلوسی کردن
تحقیق شده، بازرسیده
رها شدن خلاص یافتن: (تا فضل توراهش دهد وز شید و تلوین وارهد شیاد ما شیدا شود دیکرنگ چون شم الضحی) (دیوان کبیر)
آزاد شدن، خلاص شدن
پنبه یا پشم را با دوک ریسیدن تافتن تابیدن:) می آسوده در مجلس همی گشت رخ میخواره همچون می همی رشت (ویس و رامین)
ابریشم یا پشم یا پنبه را تاب دادن و به شکل نخ یا ریسمان درآوردن، تابیدن
فرو دادن بلع کردن بلعیدن