- وادگان (پسرانه)
- نام شخصی در وندیداد
معنی وادگان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اصطلاحات
گروهی از سربازان که در مکانی جای گزیده و به حفظ و نگهبانی آن گماشته شده باشند
حافظ و حفظ کننده، خزینه دار، پاسبان گنجینه
ماده ها، کنایه از مرد زن صفت، جمع واژۀ ماده
جانوری که فرزند آورد یا تخم کند انثی مقابل نر فحل: ماده خر ماده گاو: مسعود... شب را بر ماده پیلی تیرزد نشسته بالشکری جریده روی بطوس نهاد، انسانی که فرزند آورد مونث مقابل نر: مذکر. توضیح این کلمه گاه باشیا و جمادات و ستارگان نیز اطلاق شود: مهر بهتر زماه لیک بلفظ ماده آمد یکی و دیگر نر. (سنائی. دیوان. مد. 220) جمع مادگان: مادگان در کده کدو نامند خامشان پخته پخته شان خامند. (هفت پیکر. ارمغان 192)
((دِ))
فرهنگ فارسی معین
محل اسکان گروهی از سربازان که برای محافظت محلی در آنجا متوقف شوند، سربازخانه، ساخلو، دسته های پیاده نظام عهد ساسانی
جمع دده
فهرستی از مجموعه واژه های یک کتاب، یک موضوع یا یک زبان
گروهی از سربازان که در یک محل متوقف و مامور نگهبانی آن محل باشند، ساخلو، محلی که این گروه در آن مستقر می شوند
رازیانه، گیاه علفی خوشبو دارویی با برگ های ریز و گل های چتری زرد رنگ که دانه های ریز و معطر آن مصرف چاشنی غذا دارد
بادیان، رازیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
بادیان، رازیان، والان، رازنج، رازیانج، رازیام، بادتخم، برهلیا
آرشیویست
محل تولد
احیاء
انظار
مجانی
جمع بنده. بنده ها، در خطاب شفاهی و کتبی به شاه: (بندگان اعلی حضرت همایونی) گویند و نویسند. یا بندگان اشرف. در خطاب به شاه و امیر بکار برده میشده
آبادان
نگاهدارنده حافظ نگهبان، خزانه دار، کسی که نامه ها و سندهای اداری را در محلی ضبط کند ضباط
مسرور
رژیم، نظام
آزاده، احرار، جوانمردان
حرکت دهنده باد، فرشته ای که باد را حرکت دهد
پرده ای است که بر تیر کشتی می بندند، خیمه کشتی
گیاهی از تیره چتریان که دو ساله یا پایاست رازیانه و آن دارای انواع است