- هوال (پسرانه)
- خبر، رفیق (نگارش کردی: ههوا)
معنی هوال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع هول، ترس ها: از کارهای سهمگین جمع هول ترسها بیمها
هول ها، خوف ها، هراس ها، ترس ها، بیم ها، جمع واژۀ هول
آسره
فروپاشی
پرسش
کمان
شاشریز
تازیانه که از چرم حیوانات درست می شود، تسمه ستبر
آب دهان، آب دهان ستور روش سیرت، نظم ترتیب. آب دهان (ستور و غیره)
بگشتن، گشتن و دور شدن ازجایی، نیست شدن، از بین رفتن، بر طرف شدن، نیستی
گردنده، بسیار جولان کننده
انقلاب و تغییر، گردش
خوردنی، دوده ای که برای ساختن مرکب سیاه از دود چراغ گیرند
ماه عید فطر، ماه دهم از سال قمری شلوار و تنبان، زیر جامه
حشرات زهردار و موذی
بسیار شوخ، بسیار شوخی کننده
طویل ها، دراز ها، جمع واژۀ طویل
بسیار جولان کننده، بسیار گردش کننده
ابر بارنده، بارانی که به شدت فروریزد
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار،
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال
هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن
هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
خوار و ذلیل شدن، خواری، ذلت، سستی و سبکی
نیست شدن، زدوده شدن، از بین رفتن، دور شدن، کنایه از مایل گشتن خورشید از میانۀ آسمان به سوی مغرب، کنایه از هنگام ظهر که آفتاب از بلندی رو به انحطاط می گذارد
زوال پذیرفتن: نیست شدن، فانی شدن
زوال پذیرفتن: نیست شدن، فانی شدن
پرسش، طلب کردن، درخواست کردن، درخواست، گدایی
سؤال و جواب: پرسش و پاسخ، در ادبیات در فن بدیع شاعر در یک یا چند بیت مضمونی را به طریق سؤال و جواب بیان کند، مراجعهبرای مثال گفتم غم تو دارم گفتا غمت سرآید / گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید (حافظ - ۴۷۰)
سؤال و جواب: پرسش و پاسخ، در ادبیات در فن بدیع شاعر در یک یا چند بیت مضمونی را به طریق سؤال و جواب بیان کند، مراجعه
تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، برای مثال ز سنگ سپهدار و هنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی - ۱/۳۴۸) ، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
پارچۀ ضخیم و خشن
کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گوال، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
ماه از شب اول ماه قمری تا سه شب که در آسمان به شکل کمان دیده می شود، ماه نو
هلال احمر: مؤسسه ای خیریه در کشورهای اسلامی، با تاسیسات امدادی و درمانی که به آسیب دیدگان و زخمی شدگان جنگ و دیگر نیازمندان کمک می کند
هلال احمر: مؤسسه ای خیریه در کشورهای اسلامی، با تاسیسات امدادی و درمانی که به آسیب دیدگان و زخمی شدگان جنگ و دیگر نیازمندان کمک می کند
همتا، برابر، مثل ومانند، همسر، انباز، همکار، دوست، قرین
جمع طویل
باسمر فروش (باسمر باقلا)