جدول جو
جدول جو

معنی گوال

گوال
جوال، کیسۀ بزرگ و ستبری از نخ ضخیم یا پارچۀ خشن که برای حمل بار بر پشت چهارپایان بارکش می اندازند، تاچه، بارجامه، گاله، غنج، ایزغنج، غرار، غراره، جوالق، شکیش
تصویری از گوال
تصویر گوال
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گوال

گوال

گوال
گاله. پهلوی گوبال و گوال، کردی جوهال، طبری گوال (جوال) ، مازندرانی کنونی گوال، گال، غال، گلپایگانی گوال (کیسه ای که در آن پِهِن ریزند) ، معرب آن جوال. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). بر وزن و معنی جوال است و جوال معرب آن است. (برهان) ، گوشه و خلوتگاه، قسمی از ماهی که فرنگیان کارپ نامند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا