توانایی ذهنی برای انجام هر نوع فعالیت منطقی، حافظه، عقل، خرد، فهم، شعور هوشیار جان، روان، جوهر و اصل هر چیز مرگ، موت، هلاک، برای مثال ورا هوش در زاولستان بود / به دست تهم پور دستان بود (فردوسی - ۵/۲۹۷) زهر
توانایی ذهنی برای انجام هر نوع فعالیت منطقی، حافظه، عقل، خرد، فهم، شعور هوشیار جان، روان، جوهر و اصل هر چیز مرگ، موت، هلاک، برای مِثال ورا هوش در زاولستان بود / به دست تهم پور دستان بود (فردوسی - ۵/۲۹۷) زهر
یازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۲۳ آیه لتۀ سوخته که روی سنگ آتش زنه بگذارند و چخماق بزنند تا آتش بگیرد، آتش گیره جامه ای که نزدیک به سوختن رسیده و زرد شده باشد
یازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۲۳ آیه لتۀ سوخته که روی سنگ آتش زنه بگذارند و چخماق بزنند تا آتش بگیرد، آتش گیره جامه ای که نزدیک به سوختن رسیده و زرد شده باشد
بدی، شر، آفت، فساد، بد سوء استفاده: بهره برداری بد سوء تفاهم: بد درک کردن، بد دریافتن امری یا عملی سوء حال: بدی حال، بدحالی، تنگدستی سوء خط: بدی خط و بهره، تیره بختی سوء خلق: بدخلقی، بدخویی سوء سابقه: پیشینۀ بد، بدی پیشینه سوء ظن: گمان بد، بدگمانی سوء عمل: بدی کردار، بدکرداری سوء نیت: نیت بد، اندیشۀ بد در کاری یا دربارۀ کسی سوء هضم: در پزشکی عارضه ای که به دلیل اختلال در هضم غذا بروز می کند، بدی گوارش، ترشا، تخمه
بدی، شر، آفت، فساد، بد سوء استفاده: بهره برداری بد سوء تفاهم: بد درک کردن، بد دریافتن امری یا عملی سوء حال: بدی حال، بدحالی، تنگدستی سوء خط: بدی خط و بهره، تیره بختی سوء خلق: بدخلقی، بدخویی سوء سابقه: پیشینۀ بد، بدی پیشینه سوء ظن: گمان بد، بدگمانی سوء عمل: بدی کردار، بدکرداری سوء نیت: نیت بد، اندیشۀ بد در کاری یا دربارۀ کسی سوء هضم: در پزشکی عارضه ای که به دلیل اختلال در هضم غذا بروز می کند، بدی گوارش، ترشا، تخمه
خورشید، آفتاب، برای مثال نور گیتی فروز چشمۀ هور / زشت باشد به چشم موشک کور (سعدی - ۱۲۸)، ستاره، بخت، طالع، برای مثال ز بیژن فزون بود هومان به زور / هنر عیب گردد چو برگشت هور ی به یکبارگی تیره شد هور تو / کجا شد چنان مردی و زور تو (فردوسی - ۴/۵۲)
خورشید، آفتاب، برای مِثال نور گیتی فروز چشمۀ هور / زشت باشد به چشم موشک کور (سعدی - ۱۲۸)، ستاره، بخت، طالع، برای مِثال ز بیژن فزون بود هومان به زور / هنر عیب گردد چو برگشت هور ی به یکبارگی تیره شد هور تو / کجا شد چنان مردی و زور تو (فردوسی - ۴/۵۲)
گازی است بی رنگ و بو و بی طعم مرکب از یک پنجم اکسیژن و چهار پنجم ازت بعلاوه بخار آب و گاز کربنیک ومقدار کمی از بعضی گازهای دیگر که جو کره زمین را فرا گرفته است، پارسی تازی گشته وا وای (هوا) هوا همگی واژگان آمیزه که هوا بخشی از آن است پارسی است چون هواپیما هوا نورد هوا خواه (پشتیبان) هوا خوردن و دیگر ها هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کره زمن را احاطه کرده است. ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصرآن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم: ازت 78، اکسیژن 21، هیدرژن 0001، گازکربینک 0003 (سه ده هزارم)، آرگون 009 (9 هزارم)، نئون 00001 (یک صدهزارم)، هلیوم 000005 (5 میلیونیم)، کریپتون 000001 (یک میلیونیم)، گزنون 00000009 (نه صد میلیونیم) علاوه بر عناصر فوق مقداری هم بخارآب و گازآمونیامک درترکیب هواموجوداست. هو برای زیستن کلیه موجودات زنده گیاهی و جانوری لازم است فقط برخی باکتریهای غیر هوازی میتوانند دوراز هوا بزندگی ادامه دهند ولی این باکتریهای هم از تخمیر سایر مواد آلی و استفاده ه از اکسیژن آنها حیات خود راحفظ میکنند. ضخامت هوا در نقاط مختلفه زمین متغیراست وبطور کلی آنرا بین 60 تا 100 کیلومترگفته اند. فشارهوا درکناردریا معادل با 038، 1 کیلوگرم برسانتی متر مربع است و برابر است بافشارستون جیوه ای بارتفاع 76 سانتی متر وقطریک سانتی متر. وزن یک لیتر هوا معادل 3، 1 گرم است هوا بمنزله یک مخزن حرارتی اس تکه هنگام تابش خورشید گرم میشود و در مقدار گرمای محیط زمین دخالت دارد. توضیح قدما هوا را یکی از عناصر اربعه میدانستند (هوا باد آب آتش خاک) : بعد از آتش فضا و جو هوا که زوی تا بمرکز است ملا. (حدیقه)، فضا: به هوادرنگرکه لشکر برف چون کند اندر و همی پرواز. (امیرابوالحسن علی بن الیاس الاغاچی البخاری لباب الالباب) چگونه بازکنم بال درهوای وصال که ریخت مرغ دلم پر درآشیان فراق. (حافظ)، وضع (سیاسی اجتماعی خانوادگی وغیره) : فلان کس هوای کار دستش نبود، مجموعه شرایط. یا به هوا رفتن، به آسمان رفتن، بلند شدن، : فریاد او بهوا رفت. یا هوا پس است.ء شرایط مساعد موجود نیست: چون فلانی دید هواپس است در رفت. یا هوای کسی (چیزی) را نگهداشتن، مواظب او (آن) بودن، تا صدمه نبیند. یا هوای آزاد -. 1 هوای گشاده و نامحصور، محلی غیر مسقف ونامحصور. یا هوای خفتان پوش. هوای ابری. یاهوای سنجابی. هوای ابری. یا یک بام و دو هوا. زنی شبانگاه بربام بربالین داماد و دختر شد و گفت هواسرد است کمی مهربانتر خفتن بسلامت نزدیکتر باشد سپس به دیگر سوی بام بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت هوا گرم است اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است عروس که هردو گفته شنیده داشت گفت: قربان میرم خدارا یک بام دو هوا را - این سربام گرما آن سربام سرما. یا یک (یه) هوا. قدری: یک هوا تماشاش کن خ، هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کره زمن را احاطه کرده است. ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصرآن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم: ازت 78، محلی غیر مسقف ونامحصور. یا هوای خفتان پوش. هوای ابری. یاهوای سنجابی. هوای ابری. یا یک بام و دو هوا. زنی شبانگاه بربام بربالین داماد و دختر شد و گفت هواسرد است کمی مهربانتر خفتن بسلامت نزدیکتر باشد سپس به دیگر سوی بام بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت هوا گرم است اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است عروس که هردو گفته شنیده داشت گفت: قربان میرم خدارا یک بام دو هوا را - این سربام گرما آن سربام سرما. یا یک (یه) هوا. قدری: یک هوا تماشاش کن خ
گازی است بی رنگ و بو و بی طعم مرکب از یک پنجم اکسیژن و چهار پنجم ازت بعلاوه بخار آب و گاز کربنیک ومقدار کمی از بعضی گازهای دیگر که جو کره زمین را فرا گرفته است، پارسی تازی گشته وا وای (هوا) هوا همگی واژگان آمیزه که هوا بخشی از آن است پارسی است چون هواپیما هوا نورد هوا خواه (پشتیبان) هوا خوردن و دیگر ها هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کره زمن را احاطه کرده است. ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصرآن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم: ازت 78، اکسیژن 21، هیدرژن 0001، گازکربینک 0003 (سه ده هزارم)، آرگون 009 (9 هزارم)، نئون 00001 (یک صدهزارم)، هلیوم 000005 (5 میلیونیم)، کریپتون 000001 (یک میلیونیم)، گزنون 00000009 (نه صد میلیونیم) علاوه بر عناصر فوق مقداری هم بخارآب و گازآمونیامک درترکیب هواموجوداست. هو برای زیستن کلیه موجودات زنده گیاهی و جانوری لازم است فقط برخی باکتریهای غیر هوازی میتوانند دوراز هوا بزندگی ادامه دهند ولی این باکتریهای هم از تخمیر سایر مواد آلی و استفاده ه از اکسیژن آنها حیات خود راحفظ میکنند. ضخامت هوا در نقاط مختلفه زمین متغیراست وبطور کلی آنرا بین 60 تا 100 کیلومترگفته اند. فشارهوا درکناردریا معادل با 038، 1 کیلوگرم برسانتی متر مربع است و برابر است بافشارستون جیوه ای بارتفاع 76 سانتی متر وقطریک سانتی متر. وزن یک لیتر هوا معادل 3، 1 گرم است هوا بمنزله یک مخزن حرارتی اس تکه هنگام تابش خورشید گرم میشود و در مقدار گرمای محیط زمین دخالت دارد. توضیح قدما هوا را یکی از عناصر اربعه میدانستند (هوا باد آب آتش خاک) : بعد از آتش فضا و جو هوا که زوی تا بمرکز است ملا. (حدیقه)، فضا: به هوادرنگرکه لشکر برف چون کند اندر و همی پرواز. (امیرابوالحسن علی بن الیاس الاغاچی البخاری لباب الالباب) چگونه بازکنم بال درهوای وصال که ریخت مرغ دلم پر درآشیان فراق. (حافظ)، وضع (سیاسی اجتماعی خانوادگی وغیره) : فلان کس هوای کار دستش نبود، مجموعه شرایط. یا به هوا رفتن، به آسمان رفتن، بلند شدن، : فریاد او بهوا رفت. یا هوا پس است.ء شرایط مساعد موجود نیست: چون فلانی دید هواپس است در رفت. یا هوای کسی (چیزی) را نگهداشتن، مواظب او (آن) بودن، تا صدمه نبیند. یا هوای آزاد -. 1 هوای گشاده و نامحصور، محلی غیر مسقف ونامحصور. یا هوای خفتان پوش. هوای ابری. یاهوای سنجابی. هوای ابری. یا یک بام و دو هوا. زنی شبانگاه بربام بربالین داماد و دختر شد و گفت هواسرد است کمی مهربانتر خفتن بسلامت نزدیکتر باشد سپس به دیگر سوی بام بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت هوا گرم است اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است عروس که هردو گفته شنیده داشت گفت: قربان میرم خدارا یک بام دو هوا را - این سربام گرما آن سربام سرما. یا یک (یه) هوا. قدری: یک هوا تماشاش کن خ، هواگازی است بی رنگ و بی بو که مخلوطی است از اکسیژن و ازت و مقدار کمی عناصر گازی شکل دیگر که اطراف کره زمن را احاطه کرده است. ترکیب هوا رابطورکلی باتوجه بمقدار درصد عناصرآن میتوانیم بشرح زیر نشان دهیم: ازت 78، محلی غیر مسقف ونامحصور. یا هوای خفتان پوش. هوای ابری. یاهوای سنجابی. هوای ابری. یا یک بام و دو هوا. زنی شبانگاه بربام بربالین داماد و دختر شد و گفت هواسرد است کمی مهربانتر خفتن بسلامت نزدیکتر باشد سپس به دیگر سوی بام بر سر بستر پسر و عروس رفت و گفت هوا گرم است اندکی دوری تندرستی را سزاوارتر است عروس که هردو گفته شنیده داشت گفت: قربان میرم خدارا یک بام دو هوا را - این سربام گرما آن سربام سرما. یا یک (یه) هوا. قدری: یک هوا تماشاش کن خ
بدی و بی ادبی، سوء اتفاق، پیش آمد بد، بدی، اندوه، پیسه از بیماری ها، بیماری اندوهاندن اندهگین کردن، بد کردن، بدی کردن، پارسی تازی گشته سو روشنایی آتش، کمسو شدن، چشم بدی شر، زشتی، جمع اسواء. یا سوء استعمال. بد و نابجا به کار بردن، یا سوء تفاهم. بد درک کردن، استنباط نادرست از گفته ای یا نوشته ای. یا سوء حال. پریشانی بد حالی، فقر. یا سوء حظ. بد بختی. یا سوء خلق. بدخلقی تند خویی. یه سوء سابقه. بدی پیشینه (دزدی اختلاس و غیره)، یا سوء ظن. گمان بر درباره کسی. یا سوء ظنی. کسی که نسبت به دیگران بد گمان است. یا سوء عمل (اعمال) بد کرداری شرارت یا سوء مزاج. ناخوشی دستگاه هاضمه، بیماری ناخوشی. یا سوءنیت. اندیشه بد درباره کسی. یا سوء هضم. زیاد شدن، ترشحات اسیدی معده به علت امتلا یا افراط در شرب مشروبات الکلی بدی گوارش تخمه
بدی و بی ادبی، سوء اتفاق، پیش آمد بد، بدی، اندوه، پیسه از بیماری ها، بیماری اندوهاندن اندهگین کردن، بد کردن، بدی کردن، پارسی تازی گشته سو روشنایی آتش، کمسو شدن، چشم بدی شر، زشتی، جمع اسواء. یا سوء استعمال. بد و نابجا به کار بردن، یا سوء تفاهم. بد درک کردن، استنباط نادرست از گفته ای یا نوشته ای. یا سوء حال. پریشانی بد حالی، فقر. یا سوء حظ. بد بختی. یا سوء خلق. بدخلقی تند خویی. یه سوء سابقه. بدی پیشینه (دزدی اختلاس و غیره)، یا سوء ظن. گمان بر درباره کسی. یا سوء ظنی. کسی که نسبت به دیگران بد گمان است. یا سوء عمل (اعمال) بد کرداری شرارت یا سوء مزاج. ناخوشی دستگاه هاضمه، بیماری ناخوشی. یا سوءنیت. اندیشه بد درباره کسی. یا سوء هضم. زیاد شدن، ترشحات اسیدی معده به علت امتلا یا افراط در شرب مشروبات الکلی بدی گوارش تخمه
درختچه ای ازتیره گنتاسه که جز تیره های نزدیک به مخروطیان است. درتداول عامه و زبان فارسی این گیاه را ریش بز نیز گویند. توضیح ازاین گیاه و سایر گیاهان این تیره که بنام علمی افدرا خوانده میشوند آلکالوئیدی بنام افدرین بدست می آورند که اثراتی مشابه آدرنالین دارد و سمیتش نیز از آدرنالین کمتر است و بر خلاف آدرنالین بیشتراز راه دهان مصرف میشود. درافغانستان هوم به ریواس اطلاق میشودکه بگیاه مورد بحث ربطی ندارد. آربائیان قدیم گیاه مزبور رامقدس میدانستند و عصاره آنرا میجوشانیدند بحدی که دارای رنگ شود و بر آن بودند که شیره آن روح را فرح می بخشید و این نوشابه خدایان را قوی دل و مسرور و حس جنگجویی آنانرا تهییج میکند. مخصوصا ایندر (رب النوع رعد) ازاین مسکر بسیار می آشامد وپس از آن هیچ قوه ای قادر نیست در برابر او مقاومت ورزد. این استعمال مایع مزبور در موقع قربانی یکی از کهن ترین رسوم عبادت آریایی است. این نوشابه را روی آتش میریختند الکلی که در آن وجود داشت سبب اشتعال آتش میگردید. روحانیون نیز در موقع اجرای مراسم عبادت بقدر کفایت از آن مینوشیدند. مایع مزبور نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از معتقدات آریایی این است که برای گیاه مزبور درجه خدایی قایل بوده اند سومه یکی از خدایان مقتدر و مورد پرستش و احترام بوده. وی در موقع رافت نیکوکار و بهنگام غضب خطرناک وقهاربود چون زرتشت ظهور کرد همه گونه فدیه خونین واستعمال شربت مسکر را تحریم کرد هرچند ازهوم درهیچ جای گاتها سخنی نیست ولی بار تولمه نوشته است که در گاتها یسنا 32 بند 14 پیامبرایران استعمال شربت مسکر را منع کرده است. یا هوم المجوس گیاهی است ساقش یک عدد و باریک و صلب و گلش زرد و تیره و شبیه بیاسمین و برگش ریزه است و ظاهرا از جنس ارغوان زرد باشد و نزد بعضی بخورمریم است
درختچه ای ازتیره گنتاسه که جز تیره های نزدیک به مخروطیان است. درتداول عامه و زبان فارسی این گیاه را ریش بز نیز گویند. توضیح ازاین گیاه و سایر گیاهان این تیره که بنام علمی افدرا خوانده میشوند آلکالوئیدی بنام افدرین بدست می آورند که اثراتی مشابه آدرنالین دارد و سمیتش نیز از آدرنالین کمتر است و بر خلاف آدرنالین بیشتراز راه دهان مصرف میشود. درافغانستان هوم به ریواس اطلاق میشودکه بگیاه مورد بحث ربطی ندارد. آربائیان قدیم گیاه مزبور رامقدس میدانستند و عصاره آنرا میجوشانیدند بحدی که دارای رنگ شود و بر آن بودند که شیره آن روح را فرح می بخشید و این نوشابه خدایان را قوی دل و مسرور و حس جنگجویی آنانرا تهییج میکند. مخصوصا ایندر (رب النوع رعد) ازاین مسکر بسیار می آشامد وپس از آن هیچ قوه ای قادر نیست در برابر او مقاومت ورزد. این استعمال مایع مزبور در موقع قربانی یکی از کهن ترین رسوم عبادت آریایی است. این نوشابه را روی آتش میریختند الکلی که در آن وجود داشت سبب اشتعال آتش میگردید. روحانیون نیز در موقع اجرای مراسم عبادت بقدر کفایت از آن مینوشیدند. مایع مزبور نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از معتقدات آریایی این است که برای گیاه مزبور درجه خدایی قایل بوده اند سومه یکی از خدایان مقتدر و مورد پرستش و احترام بوده. وی در موقع رافت نیکوکار و بهنگام غضب خطرناک وقهاربود چون زرتشت ظهور کرد همه گونه فدیه خونین واستعمال شربت مسکر را تحریم کرد هرچند ازهوم درهیچ جای گاتها سخنی نیست ولی بار تولمه نوشته است که در گاتها یسنا 32 بند 14 پیامبرایران استعمال شربت مسکر را منع کرده است. یا هوم المجوس گیاهی است ساقش یک عدد و باریک و صلب و گلش زرد و تیره و شبیه بیاسمین و برگش ریزه است و ظاهرا از جنس ارغوان زرد باشد و نزد بعضی بخورمریم است