جدول جو
جدول جو

معنی هون

هون
خواری، رسوایی
کلمۀ تاکید هان، برای مثال آواز آمد که رو در آتش / تا یافت شوی به گلستان هون (مولوی۲ - ۷۴۰)
تصویری از هون
تصویر هون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هون

هون

هون
کلمه ای است که برای تأکید گویند، (آنندراج)، کلمه تأکید و کلمه استکراه است، (غیاث اللغات)، هین:
پیش آمده در رهش دو وادی
یک آتش بد یکیش گلگون
آواز آمد که رو در آتش
تا یافت شوی به گلستان هون،
مولوی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

هون

هون
به ضم ها و سکون نون و واو غیرملفوظ به معنی زر مسکوک رایج دکن، (غیاث اللغات) (آنندراج) (برهان)،
- هون اچترائی،نوعی از هون است که واضع آن اچترائی نام راجه شده باشد، (غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

هون

هون
رسوایی، (منتهی الارب) (آنندراج)، خزی، (اقرب الموارد)، خواری، مشقت، (منتهی الارب) (آنندراج)، خَلق، (اقرب الموارد)، تمامی آفرینش، (منتهی الارب) (آنندراج)،
مهانه، هوان، خوار شدن، (ترجمان القرآن جرجانی)، خوار گردیدن، (منتهی الارب)، ذلیل و حقیر گردیدن، (اقرب الموارد)، سست شدن و آرام و قرار گرفتن، (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

هون

هون
در تداول، وول خوردن. جنبیدن چون کرم. در هم شدن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : مردم مانند مورچه بدون اراده در هم وول می زدند
لغت نامه دهخدا

هون

هون
زمین کشتزاری را گویند که در آن کلوخه بسیاربود. (آنندراج) (غیاث اللغات). زمین شیارکردۀ کلوخ زار را گویند. (برهان) ، زراعتی را نیز گفته اند که سنگ و کلوخ بسیار داشته باشد. (برهان)
لغت نامه دهخدا