جدول جو
جدول جو
Ads

معنی سوء

تصویری از سوء
تصویر سوء
سوء
بدی، شر، آفت، فساد، بد
سوء استفاده: بهره برداری بد
سوء تفاهم: بد درک کردن، بد دریافتن امری یا عملی
سوء حال: بدی حال، بدحالی، تنگدستی
سوء خط: بدی خط و بهره، تیره بختی
سوء خلق: بدخلقی، بدخویی
سوء سابقه: پیشینۀ بد، بدی پیشینه
سوء ظن: گمان بد، بدگمانی
سوء عمل: بدی کردار، بدکرداری
سوء نیت: نیت بد، اندیشۀ بد در کاری یا دربارۀ کسی
سوء هضم: در پزشکی عارضه ای که به دلیل اختلال در هضم غذا بروز می کند، بدی گوارش، ترشا، تخمه
فرهنگ فارسی عمید