جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هول

هول

هول
ناقه هول الجنان، ناقۀ تیزخاطر و چالاک، (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

هول

هول
راست و درست. (آنندراج) (برهان) :
گفت که تو زیرککی مست خیالی و شکی
گول شدم هول شدم وز همه برکنده شدم.
مولوی (از آنندراج و جهانگیری).
صاحب جهانگیری بیت فوق را شاهد برای معنی درست آورده است و در انجمن آرا و آنندراج آمده: در این معنی تأمل است، چه گول ضد زیرکی است و گول شدن مناسب است ولی هول شدن به معنی درست شدن به این مقام نمیسازد و از سبک غزل مولانا دور است، بلند و رفیع. (برهان) :
چگونه هول حیوانی چو بالاور ژیان شیری
کجا پیل ژیان زو تا جهان باشد جهان باشد.
فرخی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

هول

هول
پیکری است به شکل سر مردم نزدیک هرمان به مصر، که گویند طلسم رمل است. (منتهی الارب). ابوالهول. (اقرب الموارد). رجوع به ابوالهول شود
لغت نامه دهخدا