جدول جو
جدول جو

معنی همنگری - جستجوی لغت در جدول جو

همنگری
مناظره
تصویری از همنگری
تصویر همنگری
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هم گرای
تصویر هم گرای
آنکه با دیگری بر یک گرایش و قصد و تمایل باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آهنگری
تصویر آهنگری
شغل و عمل آهنگر، برای مثال مرا نیست زآهنگری ننگ و عار / خرد باید و مردی ای بادسار (فردوسی۲ - ۷۶۷)، ساختن آلات و ادوات از آهن، کارگاهی که این کار در آن صورت می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
با هم کار کردن، به یکدیگر کمک کردن در کاری، هم پیشگی و شرکت در کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همشهری
تصویر همشهری
هر یک از کسانی که با یکدیگر از یک شهر باشد
فرهنگ فارسی عمید
(هَُ گِ)
مجارستان. یکی از کشورهای شبه جزیره بالکان در اروپا است که شمال آن کشور چکسلواکی، شمال غربی آن اتریش، و جنوب آن یوگوسلاوی و رومانی و مشرقش مجاور با خاک روسیۀ شوروی است و ایالت اوکراین روسیه همسایۀآن است. نام یونانی این سرزمین اونگرن است که کلمه هنگری تغییریافتۀ آن است. پایتخت آن شهر بوداپست است. وسعت این سرزمین پیش از جنگ جهانی دوم 35875 کیلومتر مربع بود. جمعیت این کشور مطابق آمار 1939 میلادی 9106252 تن بوده است. بعد از جنگ وسعت خاک آن به 66000 کیلومتر مربع و جمعیت آن به حدود پانزده میلیون رسید. بلندترین نقطۀ این سرزمین 3300 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. رود خانه دانوب از شمال به جنوب این کشور را قطع می کند و وارد کشور یوگسلاوی می شود. در مغرب آن دریاچه ای به نام بالاتن وجود دارد. این سرزمینهای کنار گذرگاه دانوب در حدود سالهای 893 تا 901 م. به تصرف قبایل مجار درآمد و پیش از آن اسلاونشین بود. در آن زمان اتو اول امپراطور آلمان در برابر مجارها مقاومت کرد. اما سرانجام در اواخر قرن دهم و قرون بعد مبارزۀ مجارها به نتیجه رسید و این سرزمینها به تصرف آنها درآمد. و در قرن شانزدهم، دولتی به این نام در مرکز اروپا وجود داشت که در 1946 میلادی تبدیل به دولت جمهوری شد. (از فرهنگ جغرافیایی وبستر). رجوع به مجار و مجارستان شود
لغت نامه دهخدا
هموار بودن مسطح بودن، جای هموار و مسطح: این محال بود که از یک طبیعت اندر یک گوهر جای بیغوله آید و جای همواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همیدری
تصویر همیدری
فرانسوی نیمرویه ای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هم سری
تصویر هم سری
صمیمیت محرم بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همشهری
تصویر همشهری
مردمی که از یک شهر باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمدگری
تصویر نمدگری
عمل و شغل نمد مال نمد گری
فرهنگ لغت هوشیار
عمل آهنگر، پیشه آهنگر حدادی، دکان آهنگر، حقی که باهنگر ده و قریه در ازاء خدماتی که انجام میدهد داده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل چلنگر ساختن چیزهای خرد آهنی از قبیل قفل کلید چفت و رزه. میخ انبر و مانند آنها، دکان چلنگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همسنگی
تصویر همسنگی
موازنه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همنگران
تصویر همنگران
موافقان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همیاری
تصویر همیاری
تعاونی مثل شرکت تعاونی، تعاون، حمایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از برنگری
تصویر برنگری
مشاهده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
مشارکت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
Collaborative, Cooperative, Collaboration, Cooperation, Cooperativeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
collaboration, collaboratif, coopération, coopératif
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
合作 , 合作的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
ushirikiano
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
협력 , 협력적인 , 협력 , 협력적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
işbirliği, işbirlikçi
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
সহযোগিতা , সহযোগী , সহযোগিতা , সহযোগী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
सहयोग , सहकारी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
samenwerking, samenwerkend, coöperatief
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
collaborazione, collaborativo, cooperazione, cooperativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
Zusammenarbeit, kollaborativ, kooperativ
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
співпраця , спільний , кооперативний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
сотрудничество , совместный , кооперативный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
współpraca, współpracy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
colaboración, colaborativo, cooperación, cooperativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
colaboração, colaborativo, cooperação, cooperativo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همکاری
تصویر همکاری
協力 , 協力的 , 協力的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی