جدول جو
جدول جو

معنی هلبژیر - جستجوی لغت در جدول جو

هلبژیر
(پسرانه)
انتخاب کننده (نگارش کردی: ههبژر)
تصویری از هلبژیر
تصویر هلبژیر
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلدیر
تصویر هلدیر
(پسرانه)
آبشار (نگارش کردی: ههدر)
فرهنگ نامهای ایرانی
آلتی است دارای سطحی مشبک که از روده یا مفتول بافند و دیواره ای مدور از تخته دارد و بدان آرد و اشیای دیگر بیزند، جمع غرابیل. یا غربال آبگون. فلک. یا آب به غربال پیمودن، کاری بیهوده کردن، یا آب با (در) غربال بیختن، (پیمودن) کاری عبث کردن امری بیهوده انجام دادن، یا غربالش کن. در جواب کسی گویند که پس از گفتن چیزی از شخصی گوید: کم است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غلبیر
تصویر غلبیر
((غَ))
غربال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هژیر
تصویر هژیر
(پسرانه)
هجیر، خوب، پسندیده، زیبا، چابک، چالاک، خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هبیر
تصویر هبیر
زمین پست و هموار که اطراف آن بلند باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هژیر
تصویر هژیر
پسندیده، نیکو، برای مثال نوروز فرخ آمد و نغز آمد و هژیر / با طالع مبارک و با کوکب منیر (منوچهری - ۴۸)، به شاه کیان گفت زردشت پیر / که در دین ما این نباشد هژیر (فردوسی - ۵/٨4)،
زیبا، برای مثال خمّیده گشت و سست شد آن قامت چو سرو / بی نور ماند و زشت شد آن صورت هژیر (ناصرخسرو - ۱۰۳)،
جلد، چابک، برای مثال دریغ آن سر تخمۀ اردشیر / دریغ آن جوان و سوار هژیر (فردوسی - ۸/۴۶۹)،
زیرک، هوشیار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هژیر
تصویر هژیر
خوب و پسندیده و نیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هژیر
تصویر هژیر
((هَ))
زیرک، هوشیار، نیکو، پسندیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هبیر
تصویر هبیر
((هَ ب))
زمین پست و هموار که اطرافش بلند باشد
فرهنگ فارسی معین