معنی هژیر
- هژیر((هَ))
- زیرک، هوشیار، نیکو، پسندیده
واژههای مرتبط با هژیر
هژیر
- هژیر
- هجیر، خوب، پسندیده، زیبا، چابک، چالاک، خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
هژیر
- هژیر
- پسندیده، نیکو،
برای مِثال نوروز فرخ آمد و نغز آمد و هژیر / با طالعِ مبارک و با کوکبِ منیر (منوچهری - ۴۸) ، به شاهِ کیان گفت زردشتِ پیر / که در دینِ ما این نباشد هژیر(فردوسی - ۵/٨4) ،
زیبا،برای مِثال خمّیده گشت و سست شد آن قامتِ چو سرو / بی نور ماند و زشت شد آن صورتِ هژیر (ناصرخسرو - ۱۰۳) ،
جلد، چابک،برای مِثال دریغ آن سرِ تخمۀ اردشیر / دریغ آن جوان و سوار هژیر (فردوسی - ۸/۴۶۹) ،
زیرک، هوشیار
هژیر
- هژیر
- خوب و پسندیده و نیک
هژیر
- هژیر
- پسندیده، خوب، ستوده، نیک، نیکو، خوبرو، زیبا، جلد، چابک، فرز
آژیر
- آژیر
- آلارم
هژبر
- هژبر
- هزبر، شیر
هجیر
- هجیر
- نام پسر گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، از شخصیتهای شاهنامه
پژیر
- پژیر
- جناح
آژیر
- آژیر
- هوشمندوزیرک
