میوه ای کروی شکل، گوشتی، درشت، پرآب و شیرین با پوست نازک به رنگ های زرد، سرخ و سبز و هستۀ درشت و سخت، درخت این میوه کوتاه با برگ های دراز نوک تیز و شکوفه های قرمز است و آن را با درخت شفتالو، بادام، آلو یا زردآلو پیوند می زنند، شخص زیبا
میوه ای کروی شکل، گوشتی، درشت، پرآب و شیرین با پوست نازک به رنگ های زرد، سرخ و سبز و هستۀ درشت و سخت، درخت این میوه کوتاه با برگ های دراز نوک تیز و شکوفه های قرمز است و آن را با درخت شفتالو، بادام، آلو یا زردآلو پیوند می زنند، شخص زیبا
همان چاقو است. (از آنندراج). تلفظی از ’چاقو’ در بعضی لهجه ها. آلتی تیز و برنده، دارای دسته و تیغه که اقسام کوچک و بزرگ دارد و بعضی اشخاص نیز نوعی از آن را با خود دارند. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه) و رجوع به چاقو شود
همان چاقو است. (از آنندراج). تلفظی از ’چاقو’ در بعضی لهجه ها. آلتی تیز و برنده، دارای دسته و تیغه که اقسام کوچک و بزرگ دارد و بعضی اشخاص نیز نوعی از آن را با خود دارند. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه) و رجوع به چاقو شود
زدن بر تهیگاه، دردمند شدن از تهیگاه. رسیدن چیزی به پهلو، درد گرفتن شکم از خوردن گوشت، {{اسم}} آبگاه. تهیگاه، و آن دو باشد. قطن. پهنه (یعنی پنج مهرۀ کمرگاه) . صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: سوم از مهره ها، مهره های کمرگاه است و به تازی آن جایگاه را قطن گویند و حقو گویند و عدد آن پنج است - انتهی. جایگاه ازار بستن. (منتهی الارب). جای ازار بستن از میان پهلو. جای بستن ازار. بستن گاه ازار. میان مردم وازار. و آنجا که بند ازار بود. (مهذب الاسماء). ازاریا جای ازار بستن از میان. ج، احق. احقاء، حقاء، حقی، جای درشت و بلند از سیل. موضع درشت بلندشده از سیل. ج، حقاء، جای پر از تیر، دو کرانۀ پشته. (از منتهی الارب)
زدن بر تهیگاه، دردمند شدن از تهیگاه. رسیدن چیزی به پهلو، درد گرفتن شکم از خوردن گوشت، {{اِسم}} آبگاه. تهیگاه، و آن دو باشد. قطن. پهنه (یعنی پنج مهرۀ کمرگاه) . صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: سوم از مهره ها، مهره های کمرگاه است و به تازی آن جایگاه را قطن گویند و حقو گویند و عدد آن پنج است - انتهی. جایگاه ازار بستن. (منتهی الارب). جای ازار بستن از میان پهلو. جای بستن ازار. بستن گاه ازار. میان مردم وازار. و آنجا که بند ازار بود. (مهذب الاسماء). ازاریا جای ازار بستن از میان. ج، احق. احقاء، حقاء، حقی، جای درشت و بلند از سیل. موضع درشت بلندشده از سیل. ج، حقاء، جای پر از تیر، دو کرانۀ پشته. (از منتهی الارب)
درختی از تیره گل سرخیان و از دسته بادامی ها که دارای میوه آب دار شفت و هسته ناهموار درشت است. گونه های مختلف هلو عبارت از شفتالو و شلیل و هلو انجیری هستند که همگی میوه هایی ریزتر از هلو دارند هلو پوست کنده: کنایه از شخص خوش بر و رو، خوش آب
درختی از تیره گل سرخیان و از دسته بادامی ها که دارای میوه آب دار شفت و هسته ناهموار درشت است. گونه های مختلف هلو عبارت از شفتالو و شلیل و هلو انجیری هستند که همگی میوه هایی ریزتر از هلو دارند هلو پوست کنده: کنایه از شخص خوش بر و رو، خوش آب