زدن بر تهیگاه، دردمند شدن از تهیگاه. رسیدن چیزی به پهلو، درد گرفتن شکم از خوردن گوشت، {{اسم}} آبگاه. تهیگاه، و آن دو باشد. قطن. پهنه (یعنی پنج مهرۀ کمرگاه) . صاحب ذخیرۀ خوارزمشاهی گوید: سوم از مهره ها، مهره های کمرگاه است و به تازی آن جایگاه را قطن گویند و حقو گویند و عدد آن پنج است - انتهی. جایگاه ازار بستن. (منتهی الارب). جای ازار بستن از میان پهلو. جای بستن ازار. بستن گاه ازار. میان مردم وازار. و آنجا که بند ازار بود. (مهذب الاسماء). ازاریا جای ازار بستن از میان. ج، احق. احقاء، حقاء، حقی، جای درشت و بلند از سیل. موضع درشت بلندشده از سیل. ج، حقاء، جای پر از تیر، دو کرانۀ پشته. (از منتهی الارب)