جدول جو
جدول جو

معنی هفده - جستجوی لغت در جدول جو

هفده
هفت و ده، عدد بعد از شانزده، عدد «۱۷»
تصویری از هفده
تصویر هفده
فرهنگ فارسی عمید
هفده
(هَِ دَهْ)
هفت به علاوۀ ده. هفتده. سبعهعشر. (یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هفده
عدداصلی بین شانزده وهیجده ده بعلاوه هفت (17)
تصویری از هفده
تصویر هفده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هوده
تصویر هوده
(دخترانه)
راست، درست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هفدن
تصویر هفدن
(دخترانه)
وزن شعر (نگارش کردی: ههدهن)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هفته
تصویر هفته
مجموع روزهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سه شنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و آدینه، هفت روز پیاپی که در تاریخی معین و هر ساله برای بزرگداشت مسئله ای خاص نام گذاری می شود و امور مربوط به آن مسئله در آن بررسی می شود، روز هفتم درگذشت کسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفدهم
تصویر هفدهم
آنچه در مرتبۀ هفده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هجده
تصویر هجده
هشت و ده، عدد «۱۸»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چفده
تصویر چفده
چفته، خمیده، خم شده، برای مثال یکی چون درختی بهی چفده از بر / یکی گردنی چون سپیدار دارد (ناصرخسرو - ۳۷۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حفده
تصویر حفده
احفادها، فرزندزادگان، نوادگان، نبیرگان، جمع واژۀ احفاد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هژده
تصویر هژده
هجده، هشت و ده، عدد «۱۸»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوده
تصویر هوده
سود و فایده، راست و درست، حق
فرهنگ فارسی عمید
(اُ دَ)
شکفته یعنی بازشده.
لغت نامه دهخدا
(خَدَ / دِ)
خم. کج. کوژ. (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). رجوع به خفته در این لغت نامه شود:
امروز همی ضعیف بینی
این قامت خفدۀ نزارم.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(حَ فَ دَ)
جمع واژۀ حافد. (دهار) (مهذب الاسماء). حفد. خدمتگاران. یاریگران. (منتهی الارب). خدمه. (اقرب الموارد). اعوان. (مهذب الاسماء). خادمان. یاران، دختران. دخترکان، نبیرگان. نوادگان، دامادان و خسران. (منتهی الارب) ، صناع الوشی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بَ دَ / دِ)
بفتره و چینه و دانۀ مرغان. (ناظم الاطباء) (شعوری ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اَ دَ)
برادرزاده و خواهرزاده. کذا فی الدستور. (مؤید الفضلاء)
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ هَُ)
عدد پس از شانزدهم و پیش از هژدهم. شمارۀ هفده از چیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خفده
تصویر خفده
خم، کج، کوژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فهده
تصویر فهده
یوز: مادینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفدهم
تصویر هفدهم
عددترتیبی برای هفده درمرتبه هفده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفده
تصویر چفده
خمیده و خم شده باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفده
تصویر حفده
یاران، دوستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجده
تصویر هجده
هشت و ده، عدد 18
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوده
تصویر هوده
کوهان هودج. حق راستی مقابل بیهوده، سود فایده مقابل بیهوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هژده
تصویر هژده
هیجده (18) : (گفت ازآن نوزده زبانیه که بردردوزخ باشندمن هژده راکفایت کنم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشده
تصویر هشده
هیجده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفتده
تصویر هفتده
هفده: (وشانزده آیه است در مدنی و هفتده درعددباقی قراء)
فرهنگ لغت هوشیار
واحدی از زمان که برابر با هفت شبانه روز و یا 861 ساعت است، در ایران روز شنبه با آغاز وو جمعه را پایان هفته میدانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفوه
تصویر هفوه
هفوت در فارسی لغزش، شتافتن، شکوفیدن، بال زدن: مرغ، جنبیدن: مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چفده
تصویر چفده
((چَ دَ))
خمیده، خم شده، چفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجده
تصویر هجده
((ه دَ))
هژده، ده بعلاوه هشت، عدد بین هفده و نوزده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوده
تصویر هوده
((د))
درست، حق، سود، فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفته
تصویر هفته
((هَ تِ))
مجموع هفت روز یعنی از صبح شنبه تا شب شنبه دیگر، هر چهار هفته یک ماه است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوده
تصویر هوده
نتیجه، سرانجام، فایده، منفعت
فرهنگ واژه فارسی سره