بشاشه. مأخوذ از تازی، خوشرویی و شادمانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تازه رویی. خوبرویی و شادمانی. (ناظم الاطباء). گشاده رویی. (تفلیسی). تازه رویی و شادمانی. (آنندراج). شادی. شادانی. شادمانی. طلاقت وجه. سرور. اهتزاز: بینادلان ز گفتۀ من در بشاشت اند کوری این گروه که جز در حزن نیند. خاقانی. ، دانه ای است که دوای چشم است و چشمک و چاکسو نیز گویند. (رشیدی).
بشاشه. مأخوذ از تازی، خوشرویی و شادمانی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تازه رویی. خوبرویی و شادمانی. (ناظم الاطباء). گشاده رویی. (تفلیسی). تازه رویی و شادمانی. (آنندراج). شادی. شادانی. شادمانی. طلاقت وجه. سرور. اهتزاز: بینادلان ز گفتۀ من در بشاشت اند کوری این گروه که جز در حزن نیند. خاقانی. ، دانه ای است که دوای چشم است و چشمک و چاکسو نیز گویند. (رشیدی).
ژان لسنه. قهرمان فرانسوی. وی در حدود سال 1454 میلادی در بوه متولد شد. شهرت هاشت از آنجاست که زادگاه خود را که در سال 1472 میلادی در محاصرۀ شارل لو ته مرر قرار گرفته بود بگشود
ژان لسنه. قهرمان فرانسوی. وی در حدود سال 1454 میلادی در بوه متولد شد. شهرت هاشت از آنجاست که زادگاه خود را که در سال 1472 میلادی در محاصرۀ شارل لو ته مرر قرار گرفته بود بگشود