معنی بشاشت - فرهنگ فارسی عمید
معنی بشاشت
- بشاشت بَشاشَت
- خوشحالی، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، تبذّل، انبساط، طلاقت، تازه رویی، مباسطه، مباسطت، ابرو فراخی، روتازگی، هشاشت، بشر، تحتّم خوشحالی، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، تَبَذُّل، اِنبِساط، طَلاقَت، تازِه رویی، مُباسَطِه، مُباسَطَت، اَبرو فَراخی، روتازِگی، هَشاشَت، بِشر، تَحَتُّم
تصویر بشاشت
فرهنگ فارسی عمید