- هستنده
- موجود
معنی هستنده - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مستنده در فارسی مونث مستند بنگرید به مستند مونث مستند، جمع مستندات
استاندارد
وسیع، کثیر
قایم بر پای مانده، ساکن بی حرکت راکد، خادم خدمتکار پرستنده، کاسد و از رونق افتاده، در تداول هندیان چوبی که خیمه و مانند آنرا بر آن نصب میکنند ستون خیمه عمود
زشت کریه درشت و ناتراشیده، صورتی بغایت کریه منظر، کابوس بختک، دیو، دلیر صاحب قوت
تراشیده (موی)، پاک کرده، محو ساخته
بستنگاه
انتقال داده، اتصال داده شده، الحاق شده
کسی یا چیزی که بدیگری چسبد، چیزی که دارای چسب باشد، میل کننده منحرف
کسی یا چیزی که بدیگری چسبد، چیزی که دارای چسب باشد، میل کننده منحرف
گرفته ستده
بنده، عبد، چاکر، خادم
ستیزنده، جنگجو، عربده جو
تراشیده (موی و غیره)، پاک کننده زداینده، محو کننده زایل کننده
آنکه بغلتد، غلت زننده،، آنچه در روی زمین به پهلوی خود بگردد و حرکت کند
کسی که چیزی را بگستراند
مدح شده، ستایش شده، پسندیده، برای مثال هریکی از دیگری استوده تر / در سخا و در وغا و کرّوفر (مولوی۱ - ۱۰۶۴)
ابلاغ شده، متصل شده، پرورانده
تراشنده، زداینده، پاک کننده، محو کننده
آنکه آگاهی می دهد، آگاه کننده، طالب آگاهی
پرستش کننده، عبادت کننده
بندگی کننده، بنده، غلام، خدمتکار
دوست دارنده
بندگی کننده، بنده، غلام، خدمتکار
دوست دارنده
آنکه بغلتد غلت زننده
آنکه کسی یا چیزی را به جایی فرستد گسیل دارنده، جمع فرستندگان
پهن کننده منبسط کننده، فرش کننده، منتشر کننده شایع کننده
پهن کرده منبسط: من ایران نخواهم نه خاور نه چین نه شاهی نه گسترده روی زمین، مفروش فرش شده: حمص شهریست بزرگ و خرم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است
مستجده در فارسی مونث مستجد: نو سازی شده نو گشته مونث مستجد (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) : مکتوب که بر اهالی دیار بکر نوشته است در باب حفر نهر مستجده... مونث مستجد
مستبده در فارسی مونث مستبد: خودکامه خویشکام مونث مستبد
مسترده در فارسی مونث مسترد: پس داده پس فرستاده مونث مسترد: اموال مسترده
مستعده در فارسی مونث مستعد آتاو اروند آماده مونث مستعد
پرسنده، دریابنده فهمنده دریابنده 0، جستجو کننده تفحص کننده - 30 پرسنده سوال کننده
باز کاونده دخشک یاب (دخشک خبر)، بیدار هوشیار جوینده خبر طالب آگاهی، بیدار هوشیار، جمع مستنبهین
مونث مستمد
بیم کننده، ترسنده