پهن کرده منبسط: من ایران نخواهم نه خاور نه چین نه شاهی نه گسترده روی زمین، مفروش فرش شده: حمص شهریست بزرگ و خرم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است
منبسط. مبسوط: ریاحین بر زمینش گستریده درختانش به کیوان سرکشیده. نظامی. - گستریده اثر، مجازاً نیکنام. مشهور. هر آنکه آثارش همه جا مشهور باشد: اگر چنو دگرستی به مردمی و به فضل چنو شدستی معروف گستریده اثر. فرخی