جدول جو
جدول جو

معنی هزم - جستجوی لغت در جدول جو

هزم
شکست دادن و پراکنده ساختن دشمن
تصویری از هزم
تصویر هزم
فرهنگ فارسی عمید
هزم
مهربانی کردن بر کسی
تصویری از هزم
تصویر هزم
فرهنگ لغت هوشیار
هزم
((هَ))
شکست دادن و پراکنده کردن دشمن
تصویری از هزم
تصویر هزم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هزمه
تصویر هزمه
نشیب سرازیر، مغاک گودی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزمان
تصویر هزمان
هر زمان، هر وقت: (چنان گردد جهان هزمان که دردشت پلنگ آهونگیرد جزبکشتی) (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزمان
تصویر هزمان
((هَ))
هر زمان، هر وقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزمان
تصویر هزمان
هرزمان، برای مثال چنان گردد جهان هزمان که گویی / پلنگ آهو نگیرد جز به کشتی (دقیقی - ۱۰۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزم
تصویر بزم
ضیافت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رزم
تصویر رزم
مخاصمه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزم
تصویر بزم
مجلس شراب و جشن ومهمانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوم
تصویر هوم
(پسرانه)
نام گیاهی مقدس نزد ایرانیان باستان، ازشخصیتهای شاهنامه، نام مردی پرهیزکار و عابدی کوه نشین از نژاد فریدون در زمان افراسیاب تورانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ازم
تصویر ازم
پرهیز، خودداری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزم
تصویر آزم
دندان نیش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آزم
تصویر آزم
ناب، نیش، پرهیزکننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزم
تصویر رزم
جنگ، محاربه و مقاتله، جدال و حرب و نبرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زهم
تصویر زهم
بوی بد، پیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جزم
تصویر جزم
امضا و تنفیذ کردن، سوگند بهره و نصیب، و قسمت بریدن، قطع کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حزم
تصویر حزم
استوار کردن، استوار بستن، تباه کردن، بریدن و کم کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرم
تصویر هرم
پیر، فرتوت، کهن سال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزت
تصویر هزت
نشاط و خرمی، صدای رعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رزم
تصویر رزم
جنگ، نبرد، پیکار، رزمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدم
تصویر هدم
خراب کردن بنا، ویران کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هام
تصویر هام
همّ، حزن انگیز، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزل
تصویر هزل
مزاح، شوخی، سخن غیر جدی، سخن بیهوده، در علوم ادبی سخن منظوم یا منثور که محتوی مضامین غیراخلاقی و غیراجتماعی است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کزم
تصویر کزم
سبزه ای که در کنار جوی و حوض می روید
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرم
تصویر هرم
بسیار پیر و کهن سال شدن، پیری، فرتوتی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از وزم
تصویر وزم
پاروی چوبی بزرگ و پهن برای روبیدن برف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بزم
تصویر بزم
جشن، مهمانی، مجلس عیش و عشرت و باده گساری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرم
تصویر هرم
جسم مخروطی شکل که قاعدۀ آن مثلث یا مربع یا کثیر الاضلاع باشد و وجوه جانبی آن مثلث هایی باشند که همه به یک راس مشترک منتهی شوند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوم
تصویر هوم
گیاهی دارای ساقۀ کوتاه و پرگره که شیرۀ سفیدی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزم
تصویر عزم
اراده، قصد، آهنگ، ثبات و پایداری در کاری که اراده شده
عزم کردن: قصد کردن، آهنگ کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیزم
تصویر هیزم
چوب خشک یا شاخۀ خشک درخت که به درد سوزاندن می خورد، هیمه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زهم
تصویر زهم
ویژگی بوی بد، بوی گند به ویژه بوی ماهی یا گوشت گندیده، پیه، ماده ای خوش بو که از گربۀ زباد گرفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزد
تصویر هزد
سگ آبی، حیوانی پستاندار از راستۀ جوندگان با سر گرد، گوشهای کوچک، پاهای پرده دار، دم پهن پوست لطیف و موهای خرمایی که در آب به خوبی شنا می کند و در کنار رودخانه ها به طور دسته جمعی خانه های محکم دو طبقه برای خود می سازند، در زیر شکمش غده ای معروف به جند بیدستر یا خایۀ سگ آبی قرار دارد که در طب قدیم به کار می رفت، سگ لاب، قندس، سقلاب، بیدست، سمور آبی، بیدستر، بادستر، ویدستر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عزم
تصویر عزم
آهنگ نمودن در کاری و دل نهادن و کوشش کردن، قصد، اراده
فرهنگ لغت هوشیار