- هریر
- زوزۀ سگ، بانگ سگ از سرما، مکروه داشتن و ناپسند داشتن چیزی
معنی هریر - جستجوی لغت در جدول جو
- هریر
- زوزه سگ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناپسندی بچه گربه، گل آذین نگینی
ماه ششم از سال شمسی آخرین ماه تابستان، روز چهارم از هر ماه شمسی، نام فرشته ایست
شهریور، ماه ششم سال خورشیدی، ماه آخر تابستان، روز چهارم از هر ماه خورشیدی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند لهراسپ پادشاه کیانی و برادر گشتاسپ و از مبلغان بزرگ آیین زرتشتی
ابریشم، پرنیان
گرد اندام، ستور تیزرو، چراغ روشن، تیز دویدن، خویروانی روان شدن خوی
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
هجیر، خوب، پسندیده، زیبا، چابک، چالاک، خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
مرد تیز هوش و سبک روی
افسار شتر
ابریشم
آواز کردن بهنگام خواب یا بهنگام جنگی، بانگ کردن آب
پریروز: (پریر قبله احرار زاولستان بود چنانکه کعبه است امروز اهل ایمانرا) (ناصر خسرو) یا پریر پریر. روز پیش از پریر
تخت پادشاه
بدکار، صاحب شر
فریاد کردن و بانگ کردن، صدای قلم هنگام نوشتن
جوان بی تجربه، مغرور
بانگ شتر، آواز کبوتر
بدکار، صاحب شرّ، شرور
آنکه چشمش به شادی روشن شود
بانگ مهیب، بانگ جانور درنده
زمین پست و هموار که اطراف آن بلند باشد
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هتشه، کاشه، برای مثال امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی - لغت نامه - هسیر)
یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد
یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد
پسندیده، نیکو، برای مثال نوروز فرخ آمد و نغز آمد و هژیر / با طالع مبارک و با کوکب منیر (منوچهری - ۴۸) ، به شاه کیان گفت زردشت پیر / که در دین ما این نباشد هژیر (فردوسی - ۵/٨4) ،
زیبا،برای مثال خمّیده گشت و سست شد آن قامت چو سرو / بی نور ماند و زشت شد آن صورت هژیر (ناصرخسرو - ۱۰۳) ،
جلد، چابک،برای مثال دریغ آن سر تخمۀ اردشیر / دریغ آن جوان و سوار هژیر (فردوسی - ۸/۴۶۹) ،
زیرک، هوشیار
زیبا،
جلد، چابک،
زیرک، هوشیار
نیمروز، هنگام ظهر در سختی گرما، گرمای نیمروز
ابریشم، تاری بسیار نازک و محکم که از باز کردن پیلۀ کرم ابریشم تهیه می شود و در صنایع نساجی و تهیۀ تار بعضی از سازهای موسیقی به کار می رود، قزّ، کج، کناغ، بریشم، سیلک، دمسق، بهرامه، دمسه، پناغ
پارچۀ ابریشمی
جامۀ ابریشمی، پرنیان، پرند
پارچۀ ابریشمی
جامۀ ابریشمی، پرنیان، پرند
هژیر، پسندیده، نیکو
زیبا
جلد، چابک
زیرک، هوشیار
زیبا
جلد، چابک
زیرک، هوشیار
اسپرک، گیاهی علفی یکساله با برگهای دراز، گلهای زرد و میوۀ کپسولی که در رنگرزی به کار می رود، ورس، سپرک، اسفرک
کور، نابینا، بیمار نزار، لاغر، نحیف، آنچه آمیخته به ضرر باشد