معنی ضریر
- ضریر
- کور، نابینا، بیمار نزار، لاغر، نحیف، آنچه آمیخته به ضرر باشد
واژههای مرتبط با ضریر
ضریر
- ضریر
- کور، مرد نابینا، بی دیده، اعمی
ضریر
- ضریر
- مرد کور، نابینا، نحیف، جمع اضراء، اضرار
ضریر
- ضریر
- اعمی، کور، نابینا، لاغر، ناتوان، نحیف، نزار
متضاد: بینا
جریر
- جریر
- نام دانشمند معروف و مؤلف تاریخ طبری
حریر
- حریر
- پارچه ابریشمی نازک
سریر
- سریر
- تخت پادشاهی، اورنگ
زریر
- زریر
- از شخصیتهای شاهنامه، نام فرزند لهراسپ پادشاه کیانی و برادر گشتاسپ و از مبلغان بزرگ آیین زرتشتی
حریر
- حریر
- ابریشم، پرنیان
دریر
- دریر
- گرد اندام، ستور تیزرو، چراغ روشن، تیز دویدن، خویروانی روان شدن خوی