معنی هسیر هسیر یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هتشه، کاشه، برای مثال امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی - لغت نامه - هسیر)یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد تصویر هسیر فرهنگ فارسی عمید
هسیر هسیر یاپرهسر. پرازیخ: (امروز ازخجالت دوشینه بنده را جانی است پرزآتش طبعی است پرهسیر) (سنائی) فرهنگ لغت هوشیار
هسیر هسیر هسر است که یخ باشد. (برهان) : امروز از خجالت دوشینه بنده را جانی است پر ز آتش و طبعی پر از هسیر. سنائی لغت نامه دهخدا
هژیر هژیر هجیر، خوب، پسندیده، زیبا، چابک، چالاک، خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد فرهنگ نامهای ایرانی
هجیر هجیر نام پسر گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، از شخصیتهای شاهنامه فرهنگ نامهای ایرانی