جدول جو
جدول جو

معنی هسیر

هسیر
یخ، آبی که از شدت سردی بسته و سفت شده باشد، هسر، هتشه، کاشه، برای مثال امروز از خجالت دوشینه بنده را / جانی ست پر ز آتش و طبعی پر از هسیر (سنائی - لغت نامه - هسیر)
یخی که در سرمای سخت بر روی زمین می بندد
تصویری از هسیر
تصویر هسیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هسیر

هسیر

هسیر
یاپرهسر. پرازیخ: (امروز ازخجالت دوشینه بنده را جانی است پرزآتش طبعی است پرهسیر) (سنائی)
هسیر
فرهنگ لغت هوشیار

هسیر

هسیر
هسر است که یخ باشد. (برهان) :
امروز از خجالت دوشینه بنده را
جانی است پر ز آتش و طبعی پر از هسیر.
سنائی
لغت نامه دهخدا

هژیر

هژیر
هجیر، خوب، پسندیده، زیبا، چابک، چالاک، خوب چهره، نام یکی از پسران گودرز که بدست سهراب کشته شد
هژیر
فرهنگ نامهای ایرانی

هجیر

هجیر
نام پسر گودرز از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس پادشاه کیانی، از شخصیتهای شاهنامه
هجیر
فرهنگ نامهای ایرانی

حسیر

حسیر
آرمان خواه، اندوه خوار، دریغ خورنده، درمانده، وامانده
حسیر
فرهنگ لغت هوشیار