دهی است از دهستان خدابنده لوی بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان، واقع در 15 هزارگزی شمال صحنه، کنار راه مالرو صحنه به سنقر، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 219 تن سکنۀ کردی و فارسی زبان میباشد، آب آن از رود خانه فارسینج و محصولات آنجا غلات آبی دیمی، حبوبات، قلمستان و میوه است، اهالی به زراعت مشغولند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان خدابنده لوی بخش صحنۀ شهرستان کرمانشاهان، واقع در 15 هزارگزی شمال صحنه، کنار راه مالرو صحنه به سنقر، ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و دارای 219 تن سکنۀ کردی و فارسی زبان میباشد، آب آن از رود خانه فارسینج و محصولات آنجا غلات آبی دیمی، حبوبات، قلمستان و میوه است، اهالی به زراعت مشغولند، راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
بیهوده دراییدن از بیماری و خواب و جز آن. (منتهی الارب). چرند و پرند. گفتار بیهوده. پرت و پلا. (یادداشت به خط مؤلف). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن. (اقرب الموارد) : من این همه ز طریق مطایبت گفتم مگر نگویی کاین ژاژ باشد و هذیان. فرخی. اکنون صفت بچۀ انگور بگویم کاین هر صفتی در صفت او هذیان است. منوچهری. نخیزد دشمنی الا ز هذیان تو هذیان بر زبان خود مگردان. ناصرخسرو. - هذیان گفتن. رجوع به هذیان گفتن و نیز رجوع به هذی شود
بیهوده دراییدن از بیماری و خواب و جز آن. (منتهی الارب). چرند و پرند. گفتار بیهوده. پرت و پلا. (یادداشت به خط مؤلف). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن. (اقرب الموارد) : من این همه ز طریق مطایبت گفتم مگر نگویی کاین ژاژ باشد و هذیان. فرخی. اکنون صفت بچۀ انگور بگویم کاین هر صفتی در صفت او هذیان است. منوچهری. نخیزد دشمنی الا ز هذیان تو هذیان بر زبان خود مگردان. ناصرخسرو. - هذیان گفتن. رجوع به هذیان گفتن و نیز رجوع به هذی شود
دهی است از بخش هوراند شهرستان اهر که 123 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ومحصول عمده اش غله، پنبه، برنج و سردرختی و کاردستی مردم فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش هوراند شهرستان اهر که 123 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ومحصول عمده اش غله، پنبه، برنج و سردرختی و کاردستی مردم فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)