جدول جو
جدول جو

معنی هذیان

هذیان
بیهوده گفتن در حالت بیماری یا خواب، گفتار بیهوده و غیرمعقول در حال بیماری و اشتداد تب، کنایه از بیهوده گویی، پریشان گویی
تصویری از هذیان
تصویر هذیان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هذیان

هذیان

هذیان
بیهوده گوئی، پرت و پلا، تکلم غیر معقول از بیماری یا جز آن
هذیان
فرهنگ لغت هوشیار

هذیان

هذیان
بیهوده دراییدن از بیماری و خواب و جز آن. (منتهی الارب). چرند و پرند. گفتار بیهوده. پرت و پلا. (یادداشت به خط مؤلف). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن. (اقرب الموارد) :
من این همه ز طریق مطایبت گفتم
مگر نگویی کاین ژاژ باشد و هذیان.
فرخی.
اکنون صفت بچۀ انگور بگویم
کاین هر صفتی در صفت او هذیان است.
منوچهری.
نخیزد دشمنی الا ز هذیان
تو هذیان بر زبان خود مگردان.
ناصرخسرو.
- هذیان گفتن. رجوع به هذیان گفتن و نیز رجوع به هذی شود
لغت نامه دهخدا