جدول جو
جدول جو

معنی هذیان

هذیان
(قَ قَ عَ)
بیهوده دراییدن از بیماری و خواب و جز آن. (منتهی الارب). چرند و پرند. گفتار بیهوده. پرت و پلا. (یادداشت به خط مؤلف). تکلم غیرمعقول از بیماری یا جز آن. (اقرب الموارد) :
من این همه ز طریق مطایبت گفتم
مگر نگویی کاین ژاژ باشد و هذیان.
فرخی.
اکنون صفت بچۀ انگور بگویم
کاین هر صفتی در صفت او هذیان است.
منوچهری.
نخیزد دشمنی الا ز هذیان
تو هذیان بر زبان خود مگردان.
ناصرخسرو.
- هذیان گفتن. رجوع به هذیان گفتن و نیز رجوع به هذی شود
لغت نامه دهخدا