جدول جو
جدول جو

معنی خذلان

خذلان
خودداری از یاری کردن، درماندگی، ذلت، خواری
تصویری از خذلان
تصویر خذلان
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با خذلان

خذلان

خذلان
فرو گذاشتن یاری مدد نکردن، بی بهرگی از یاری، درماندگی ضعف سستی، خواری. خوارفروگذاشتن، خودداری از یاری کردن کسی، درماندگی، بی بهره گی از یاری
فرهنگ لغت هوشیار

خذلان

خذلان
خواری، مذلت، پستی، درماندگی، ضعف، سستی، یاری نرساندن، مدد ن کردن، پست نگاه داشتن، خوار داشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد