جدول جو
جدول جو

معنی هدغ - جستجوی لغت در جدول جو

هدغ
(قَ قَطَ)
شکستن چیزی را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، کفانیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هدی
تصویر هدی
(دخترانه)
هدایت کردن، هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هدا
تصویر هدا
(دخترانه)
هدی، هدایت کردن، هدایت، راهنمایی، راه درست و مسیر درست
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هده
تصویر هده
سود، فایده، برای مثال مهر جویی ز من و بی مهری / هده خواهی ز من و بیهده ای (رودکی - ۵۲۹)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدف
تصویر هدف
غرض، مقصود، نشانۀ تیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدر
تصویر هدر
باطل، ضایع و بربادرفته
هدر دادن: از بین بردن، ضایع کردن
هدر رفتن: از بین رفتن، ضایع شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدم
تصویر هدم
خراب کردن بنا، ویران کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لدغ
تصویر لدغ
گزیدن، گزیدن با نیش، نیش زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدغ
تصویر صدغ
شقیقه، موی پیچ خوردۀ کنار پیشانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدی
تصویر هدی
گوسفند قربانی که به مکه بفرستند، شتر یا گوسفندی که حجاج در مکه قربانی کنند، قربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدا
تصویر هدا
راهنمایی، رستگاری، راستی، راه راست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هدم
تصویر هدم
ویران کردن بنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدر
تصویر هدر
رایگان و باطل شدن خون، باطل کردن خون، مباح، ضایع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدس
تصویر هدس
مورت مورد از گیاهان مورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدف
تصویر هدف
نشانه تیر، غرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هده
تصویر هده
حق راست ودرست، مقابل بیهده بیهوده: (مهرجویی (خواهی) زمن وبی مهری هده خواهی زمن وبیهده ای) (رودکی)، فایده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هدی
تصویر هدی
راه نمودن، اشاره کردن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لدغ
تصویر لدغ
گزیدن
فرهنگ لغت هوشیار
گیجگاه، گیسو ما بین گوشه ابرو و گوش شقیقه بنا گوش کلالک گیجگاه، استخوان گیجگاه، موی پیچیده که بر صدغ فروهشته باشند موی بنا گوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثدغ
تصویر ثدغ
سر شکستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ردغ
تصویر ردغ
گلناک گل گل و لای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هده
تصویر هده
((هُ دَ یا د))
حق، راست و درست، فایده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدا
تصویر هدا
((هُ))
رستگاری، راهنمایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدر
تصویر هدر
((هَ دَ))
باطل شدن، ضایع شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدف
تصویر هدف
((هَ دَ))
نشانه، غرض، نشانه تیر، جمع اهداف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدم
تصویر هدم
((هَ))
خراب کردن، ویران کردن، خرابی، ویرانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدی
تصویر هدی
((هَ))
زراعتی که توسط آب باران مشروب شود، دیم، دیمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدی
تصویر هدی
((هُ دا))
راه راست نمودن، راهنمایی، راست راهی، مقابل ضلالت، راه درست
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هدی
تصویر هدی
((هَ))
قربانی که به مکه فرستند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لدغ
تصویر لدغ
((لَ دْ))
گزیدن، نیش زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدغ
تصویر صدغ
((صُ))
گیجگاه، شقیقه، موی بنا گوش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هده
تصویر هده
حق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هدف
تصویر هدف
آرمان، آماج، انگیزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هدف
تصویر هدف
Purpose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هدر
تصویر هدر
Waste
دیکشنری فارسی به انگلیسی