جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با صدغ

صدغ

صدغ
گیجگاه، گیسو ما بین گوشه ابرو و گوش شقیقه بنا گوش کلالک گیجگاه، استخوان گیجگاه، موی پیچیده که بر صدغ فروهشته باشند موی بنا گوش
فرهنگ لغت هوشیار

صدغ

صدغ
مابین چشم و گوش مردم. (منتهی الارب) (بحر الجواهر) (مقدمۀ ترجمان القرآن). میان گوشۀ ابرو و گوش است و آن را شقیقه نیز گویند. (غیاث اللغات). میان دنبال چشم و گوش. (مهذب الاسماء). بناگوش. (تفلیسی). کلالک. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به صدغه شود، موی پیچه بر صدغ فروهشته. ج، اصداغ. (منتهی الارب). الشعر المتدلی علی الصدغ. (بحر الجواهر). موی پیچیده که آویخته باشند بر آن موضع. (غیاث اللغات). زلف. (مقدمۀ ترجمان القرآن) (دهار) (مهذب الاسماء) (تفلیسی). موی بناگوش:
سقی اﷲ لیلا کصدغ الکواعب
بتی عنبرین موی و مشکین ذوائب.
سلمان ساوجی
لغت نامه دهخدا

صدغ

صدغ
دوش با دوش برابر رفتن با کسی، داغ و نشان کردن شتر را، کشتن مورچه را، برگردانیدن کسی را از کار و راندن، باز داشتن ظالم را از ظلم او، برنگردانیدن چیزی را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

صدف

صدف
نوعی جانور نرم تن که قدما اعتقاد داشتند اگر قطره باران در آن جا بگیرد به مروارید تبدیل می شود، نام سه ستاره به شکل مثلث
صدف
فرهنگ نامهای ایرانی