جدول جو
جدول جو

معنی هده

هده
سود، فایده، برای مثال مهر جویی ز من و بی مهری / هده خواهی ز من و بیهده ای (رودکی - ۵۲۹)
تصویری از هده
تصویر هده
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هده

هده

هده
حق راست ودرست، مقابل بیهده بیهوده: (مهرجویی (خواهی) زمن وبی مهری هده خواهی زمن وبیهده ای) (رودکی)، فایده
هده
فرهنگ لغت هوشیار

هده

هده
حق وراست و درست باشد چنانکه بیهده ناحق و باطل و هرزه را گویند. (برهان). حق. (اسدی). هوده. قیاس کنید با بیهوده و بیهده. (حاشیۀ برهان چ معین) :
مهرجویی ز من و بی مهری
هده جویی ز من و بیهده ای.
رودکی.
، فائده. (برهان).
- بیهده، بیفایده. بی ارزش:
بر در میر تو ای بیهده بستی طمعی
از طمع صعب تر آن را که نه قید است و نه بند.
ناصرخسرو.
به رنج بیهده ای دوست گنج نتوان برد
که بخت راست فضیلت نه زور بازو را.
سعدی.
رجوع به هوده و بیهوده شود
لغت نامه دهخدا

هده

هده
آواز فرورفتن دیوار و مانند آن. (منتهی الارب). صوت وقع الحائط. (اقرب الموارد) : سمعت هده، صدای فروریختن دیوار یا صخره ای را شنیدم. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

هده

هده
موضعی است میان عسقان و مکه یا آن از طائف است. (منتهی الارب). جایی است بین مکه و طائف. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

هدسه

هدسه
همسر یهودی خشایار شاه که بعداً استر نام گرفت، محل دفن او و داییش (مردخای) جزء آثار باستانی همدان است
هدسه
فرهنگ نامهای ایرانی