معنی هدی - فرهنگ فارسی معین
معنی هدی
- هدی((هُ دا))
- راه راست نمودن، راهنمایی، راست راهی، مقابل ضلالت، راه درست
تصویر هدی
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با هدی
هدی
- هدی
- گوسفند قربانی که به مکه بفرستند، شتر یا گوسفندی که حجاج در مکه قربانی کنند، قربانی کردن
فرهنگ فارسی عمید
هدی
- هدی
- ممال هُدی ̍ به معنی رشاد و هدایت:
هر شبی تا روز زین شوق هدی
او رفیق راه اعلی میزدی.
مولوی.
رجوع به هُدی ْ و هدایت و هدایه شود
لغت نامه دهخدا
هدی
- هدی
- به معنی دیمه باشد و آن زراعتی است که از آب باران حاصل میشود. (برهان)
لغت نامه دهخدا