جدول جو
جدول جو

معنی هتاک - جستجوی لغت در جدول جو

هتاک
کسی که پرده از کارهای نهفته و عیب های پوشیدۀ مردم بردارد، کسی که مردم را رسوا و بی آبرو کند، پرده در، بدزبان
تصویری از هتاک
تصویر هتاک
فرهنگ فارسی عمید
هتاک
(هََ تْ تا)
در عربی صیغۀ مبالغه از مادۀ هتک بسیار پرده در. (ناظم الاطباء). و در فارسی، آنکه پرده از کارهای پوشیدۀ مردمان بر می دارد و عیبهای نهفتۀ مردم را فاش میکند. (ناظم الاطباء). پرده در، یعنی کسی که پرده از راز مردم بدرد. (آنندراج) (غیاث). آبدهان، مرد پلید و بیشرم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
هتاک
پرده در، بی شرم مرد بسیار پرده در، مردپلید وبی شرم
تصویری از هتاک
تصویر هتاک
فرهنگ لغت هوشیار
هتاک
((هَ تّ))
بدزبان، کسی که مردم را رسوا می کند
تصویری از هتاک
تصویر هتاک
فرهنگ فارسی معین
هتاک
بددهان، پرده در، دریده، رسواگر، فحاش، فضاح، وقیح، هاتک
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستاک
تصویر ستاک
(دخترانه)
شاخه تازه رسته و نازک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
فاتک ها، دلیران، گستاخان، بی باکان، جمع واژۀ فاتک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هباک
تصویر هباک
فرق سر، میان سر، تارک، برای مثال یکی گرز زد ترک را بر هباک / کز اسب اندر آمد همان دم به خاک (فردوسی - مجمع الفرس - هباک)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
شاخ درخت، شاخۀ نورسته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هزاک
تصویر هزاک
کسی که زود فریب بخورد و فریفته شود، ابله، نادان، برای مثال که یارد داشت با او خویشتن راست؟ / نباید بود مردم را هزاکا (دقیقی - ۹۵)، زبون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هماک
تصویر هماک
همه، کل
فرهنگ فارسی عمید
(هََ تْ تا)
پرده دری. بی شرمی. بی حیایی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
جمع فاتک، دلیران فرو گیرنده بسیار فتک، جمع فاتک دلیران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هلاک
تصویر هلاک
مرگ نیستی نابودی سیز -1 (مصدر نیست شدن مردن درگذشتن، نیستی مرگ: (هزاردشمنم ارمیکنندقصدهلاک گرم تو دوستی ازدشمنان ندارم باک) (حافظ) یابه هلاک انجامیدن، نابودشدن هلاک شدن: (ودلیل برین جانور که اگرغذا نیابد سست گرددوبهلاک انجامد) مردن، نیست شدن، گمشدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هزاک
تصویر هزاک
نادان که زوردفریفته شود ابله: (که یاردداشت اوباخویشتن راست نبایدبود مردم راهزاکا) (لفااق. 253 ر {صحاح الفرس) توضیح این کلمه مخفف (هراک) هرک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتاء
تصویر هتاء
وقت، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتات
تصویر هتات
پر گوی یاوه گوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاتک
تصویر هاتک
پرده در پرده درنده پرده در: (نخواست که خارق آن حشت و هاتف آن پرده او باشد) یا هاتک استار پرده در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هپاک
تصویر هپاک
فرق سر تارک سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتاکی
تصویر هتاکی
بیشرمی، بی حیایی، پرده دری
فرهنگ لغت هوشیار
شاخه نورسته (عموما)، شاخه نازک و تازه تاک شاخه نورسته (خصوصا)، شاخه درخت (مطلقا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آتاک
تصویر آتاک
فرانسوی تاز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هباک
تصویر هباک
فرق سر، تارک تارک سر فرق سر: (یکی گرز زد ترک را برهباک کزاسب اندرآمد همانگه بخاک) (شا. لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
شاخه درخت ستاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هتاکی
تصویر هتاکی
پرده دری، بی شرمی، بی حیایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شتاک
تصویر شتاک
((ش))
شاخه درخت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فتاک
تصویر فتاک
((فُ تّ))
جمع فاتک، دلیران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هلاک
تصویر هلاک
((هَ))
نیستی، فنا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هاتک
تصویر هاتک
((تِ))
پرده درنده، پرده در
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هپاک
تصویر هپاک
((هَ یا هُ))
فرق سر، تارک سر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هباک
تصویر هباک
((هِ))
تارک سر، قله کوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هزاک
تصویر هزاک
((هَ یا هُ))
نادان، ابله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستاک
تصویر ستاک
((س))
شاخه نورسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ستاک
تصویر ستاک
مصدر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هتاکی
تصویر هتاکی
ناسزاگویی
فرهنگ واژه فارسی سره