- هبت
- بخشش، انعام، عطا
معنی هبت - جستجوی لغت در جدول جو
- هبت ((هِ بَ))
- انعام، عطا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیم، ترس، خوف، فزع
ساز و برگ، سازگاری ساز برگ بسیج، سازگاری
آنچه از وسایل سفر تهیه کنند، لوازم زندگانی، ساز و برگ جنگ، ساز و سامان
پایستگی، نگارش
گیجی
گرمای سخت
بزرگی
پشتکار، تلاش
حیران کردن، سرگشته شدن
استراحت، آسایش، فرو خفتن
استواری، پایداری، حجت، دلیل، برهان، بنیه
هر چه غیر باریتعالی که آنرا پرستش نمایند
کرک
دالان و دهلیز کوچک
بعد از هفت، عدد «۸»
نشاط و خرمی، صدای رعد
دالان کوچک، دالان، دهلیز
گیاهی شبیه خطمی، نوعی خطمی
سورۀ صد و یازدهم قرآن مشتمل بر پنج آیه و لعن بر ابولهب و زنش که پیغمبر اسلام را آزردند، لهب
مخافت، ترس و بیم، شکوه و بزرگی
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبات، کلأ
قصد، اراده و عزم قوی، بلند طبعی
دادن چیزی به کسی بدون عوض، بخشش
کرک، پشم یا پر بسیار نرم با پرز های نرم و لطیفی که از بن مو های بز می روید و آن ها را با شانه می گیرند و پس از ریسیدن در بافتن پارچه های کرکی به کار می برند و از آن شال و پارچه های لطیف می بافند، گلغر، پت، تبد، بزشم، بزوشم، بزوش، تفتیک
چرک زخم، مادۀ سفید رنگی که از دمل و زخم بیرون می آید و مرکب از مایع سلول های مرده، باکتری ها و گلبول های سفید است، رم، ریم، سیم، سخ، شخ، وسخ، پیخ، پژ، فژ، کورس، کرس، کرسه، هو، بخجد، بهرک، خاز، درن، قیح، کلچ، کلخج، کلنج
دهشت زده شدن، خاموش و متحیر ماندن، حیرت، دهشت، شگفتی آمیخته به سکوت، در علم روانشناسی گیجی و کاهش هشیاری
بدون قاعده، بدون نظم، بدون قانون مثلاً شهر هرت
شوید، گیاهی یک ساله با برگ های ریز معطر که به صورت خام و پخته خورده می شود
زنبور،
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، نحله، منگ، منج،برای مثال همچنان کبتی که دارد انگبین / چون بماند داستان من بر این (رودکی۱ - ۵۰)
زنبور عسل، نوعی زنبور کوچک به رنگ زرد یا قهوه ای که موم و عسل تولید می کند، مگس انگبین، گوژانگبین، نحله، منگ، منج،