جدول جو
جدول جو

معنی هاگ - جستجوی لغت در جدول جو

هاگ
سلولی که بدون آمیزش نطفه های نر و ماده تکثیر گیاهان را در نهانزادان موجب میشود اسپر، گیاه یا حیوان یک سلولی محاط بوسیله یک غشا نسبتا سخت مقاوم در مواقعی که این حیوان یا گیاه یک سلولی در شرایط نامتعادل قرار گرفته است. رده بزرگی از تک سلولیهای جانوری به محض قرار گرفتن در شرایط نامناسب دورشان بوسیله یک غشا سخت احاطه میشود و این رده را بهمین مناسبت هاگ داران مینامند در بین یک سلولیهای گیاهی تعداد زیادی از قارچها و دو خانواده از باکتریها (باسیل ها و کلوستریدیوم ها) میتوانند در مواقع لزوم بشکل هاگ درآیند هاگ درحقیقت شکل خفته ومقاوم تک سلولیها است چنانکه هاگ برخی از باکتریها سالهای متمادی در روی یک قطعه چوب باقی مانده و نسبت به شرایط سخت و حتی مواد گند زدا مقاومت میکنند برخی باکتریها که بصورت هاگ در می آیند مدت یک ساعت حرارت آب جوش و یا 160 درجه حرارت خشک را تحمل میکنند اسپر
فرهنگ لغت هوشیار
هاگ
سلول ریزی در گیاهان نهان زا که عامل تولید مثل است
تصویری از هاگ
تصویر هاگ
فرهنگ فارسی معین
هاگ
یاخته ای تک سلولی ریز در رستنی های نهان زا که به منزلۀ تخم است و هرگاه به جای مناسب بیفتد سبز می شود، اسپر
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هال
تصویر هال
قرار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هال
تصویر هال
سرسرا، تالار
فرهنگ واژه فارسی سره
ملحی است معدنی و بلوری شکل و ترکیب آن عبارت است از سولفات مضاعف آلومینیوم با یکی از فلزات قلیایی است. این فلزات همه متحدالشکل و به صورت سیستمهای منظم با 24 ملکول آب متلور میشوند. مزه آنها شیرین و قابض است و معمولا در آب حل میگردند جمع زاجات. یا زاج آهن زاج سبز. یا زاج ابیض زاج سفید. یا زاج احمر قسمتی از زاج سفید مایل به سرخی است وجوف آن سیاه و با تجاویف و ثقبه ها و غلیظ تر از دیگر اقسام و در جمیع افعال مانند آنهاست. یا زاج اخضر زاج سبز. یا زاج اسود زاج کفشگران. یا زاج اساکفه زاج کفشگران. یا زاج اصفر زاج زرد. یا زاج بلور زاج سفید شب یمانی. یا زاج پتاسیم (پطاسیم) زاج معمولی. یا زاج زرد بهترین قسم زاج است و افضل آن برنگ طلایی و درخشنده است و سوخته آن لطیفتراست زاج اصفر. یا زاج سبز سولفات دوفر زاج آهن. یا زاج سفید زاج معمولی سولفات مضاعف پتاس و آلمین. یا زاج سیاه زاج کفشگران. یا زاج کبود کات کبود سولفات مس. یا زاج کفشگران قسمی از زاج سفید است که چون آب بدان رسد سیاه گردد طبیعت آن مانند اقسام دیگر و قابضتر از آنهاست زاج اساکفه مالیطرنا ملیطرنا. یا زاج معمولی مرکب از یک ملوکول سولفات آلومینیوم و یک ملکول سولفات پتاسیم و 24 ملکول آب و آن جسمی است سفید رنگ در آب سرد کم محلول ولی در آب گرم محلول است دارای طعمی قابض است و در 100 درجه حرارت آب خود را از دست میدهد و در حرارت بیشتر به شکلی مخصوص شبیه به قارچ در می آید
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است زیبا از تیره شاه پسند دارای برگهایی پهن کامل متقابل که در سطح تحتانی رگبرگهایش کاملا برجسته و نمایانند. گلهایش منظم و دارای آرایش گرزن و خوراکی است. چوب این درخت بسیار مرغوب و مقاوم است و در ساختمان کشتیها بکار میرود دلب هندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاگ
تصویر خاگ
تخم مرغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاس
تصویر هاس
بیم، ترس
دیگر، نیز، برای مثال طیبتی کردم و پشیمانم / تا چنین چیزها نگویم هاس (عثمان مختاری - ۲۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاج
تصویر هاج
متحیر، سرگشته، درمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هام
تصویر هام
همّ، حزن انگیز، اندوهگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاژ
تصویر هاژ
متحیر، سرگشته، درمانده، زبون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راگ
تصویر راگ
نغمه، سرود، عیش و طرب، راگ ورنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ساگ
تصویر ساگ
ساج، درختی شبیه درخت چنار با برگ های پهن و نوک تیز و گل های کوچک و میوه ای شبیه پسته که چوب آن زیبا بسیار سخت محکم و بادوام است و برای ساختن بعضی از اشیای چوبی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاگ
تصویر خاگ
تخم مرغ، جسمی مغذی تقریباً بیضوی با پوستی نسبتاً محکم که در شکم مرغ خانگی تولید می شود، آسینه، مرغانه، آستینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هال
تصویر هال
قرار، آرام، آرامش، برای مثال دلش گشت پرآتش از مهر زال / از او دور شد رامش خورد و هال (فردوسی - ۱/۱۸۷)
صبر و شکیبایی، برای مثال گمان مبر که مرا بی تو جای هال بود / جز از تو دوست گرم، خون من حلال بود (دقیقی - ۹۸)
اتاقی در ساختمان که اتاق پذیرایی را به اتاق های خواب پیوند می دهد، سرسرا
در چوگان میله هایی نظیر دروازۀ فوتبال که با سنگ و گچ در کنارۀ میدان چوگان بازی درست می کردند
هل، درختی کوتاه با گل های ریز سفید شبیه گل باقلا که بیشتر در هندوستان به ثمر می رسد و از سه سالگی به بار می نشیند، میوۀ این درخت که کوچک صنوبری و به اندازۀ بند انگشت با پوست تیره رنگ و دانه های خوش بو که برای خوش بو ساختن برخی از خوراکی ها به کار می رود، شوشمیر، لاچی، قاقله، خیربوا، هیل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هار
تصویر هار
مبتلا به مرض هاری مثلاً سگ هار
کنایه از بسیار عصبانی
رشتۀ مروارید، گردن بند مروارید
مهره های گردن، گردن، برای مثال گزید از سواران برون از هزار / بر آن باد پایان آهخته هار (فردوسی - لغت نامه - هار)
سرگین، مدفوع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از های
تصویر های
آی، ای، هی، برای مخاطب قرار دادن به کار می رود، وای، آه، برای اظهار تاسف گفته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هنگ
تصویر هنگ
واحدی در ارتش مرکب از سه گردان، سپاه
هوشیاری، دانایی، برای مثال ای همه سیرت تو هنگ و ثبات / چه کنم بی ثبات و بی هنگم (انوری - ۶۹۲)، سنگینی، برای مثال ز هنگ سپهدار و چنگ سوار / نیامد دوال کمر پایدار (فردوسی - ۱/۳۴۸)
کنایه از وقار، شوکت
زور، قدرت
قصد، آهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هاب
تصویر هاب
مار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاو
تصویر هاو
کلمه ایست که درهنگام حمله بر دشمن برزبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هان
تصویر هان
کلمه جواب بمعنی آری، بلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هام
تصویر هام
هام د ین همدین: (وکس کس ازهام دینان خود از خان و مان بیرون مکنید به بیداد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هال
تصویر هال
آرامش، سکون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاک
تصویر هاک
دهان دره بیاستو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاق
تصویر هاق
گاینده بسیارگای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاع
تصویر هاع
آزمند، بد دل، ترسنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از های
تصویر های
کلمه تاسف یعنی وای و آه و دریغا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاه
تصویر هاه
کلمه تهدید، حکایت خنده خندنده، حکایت نوحه نوحه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاژ
تصویر هاژ
سرگشته، متحیر، درمانده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاز
تصویر هاز
ریشه هازیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هار
تصویر هار
سگ گزنده و گیرنده، چوبدستی و عصا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاج
تصویر هاج
حیران متحیر سر گشته. یا هاج و واج. حیران مات مبهوت: (فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود) یا هاج و واج شدن، حیران شدن سر گردان شدن، گیج شدن، یا هاج و واج کردن، حیران کردن سر گردان کردن، گیج کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هات
تصویر هات
هات در فارسی بده، بیار بده (ای مرد)، بیار: (گربخواهی تابدانی گوش دار ور بدانی گوش من زی تست هات خ) (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هاپ
تصویر هاپ
صدای سگ
فرهنگ لغت هوشیار