جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هاج

هاج

هاج
حیران متحیر سر گشته. یا هاج و واج. حیران مات مبهوت: (فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود) یا هاج و واج شدن، حیران شدن سر گردان شدن، گیج شدن، یا هاج و واج کردن، حیران کردن سر گردان کردن، گیج کردن
هاج
فرهنگ لغت هوشیار

هاج

هاج
هاژ، حیران، و با لفظ واج (هاج و واج) گفته میشود: فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود، (از فرهنگ نظام)، مات، دنگ، منگ، کودن، رجوع به هاج و واج، هاژ، هاژو، هاژ و واژ و هاژه شود
لغت نامه دهخدا

هاجر

هاجر
فرارکننده، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع) (معرب از عبری)
هاجر
فرهنگ نامهای ایرانی