جدول جو
جدول جو

معنی هاس

هاس
بیم، ترس
دیگر، نیز، برای مثال طیبتی کردم و پشیمانم / تا چنین چیزها نگویم هاس (عثمان مختاری - ۲۳۵)
تصویری از هاس
تصویر هاس
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با هاس

هاس

هاس
نیز، دیگر، (برهان) (آنندراج) (جهانگیری) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء)، به عربی ایضاً گویند، (برهان) (جهانگیری) :
دید کس گاو همچو من خربط
گفت کس غول همچو من نسناس
طیبتی کردم و پشیمانم
تا چنین چیزها نگویم هاس،
مختاری غزنوی،
بار دیگر، دیگر بار، بار دوم، دوم بار، رجوع به نیز شود
لغت نامه دهخدا

هاس

هاس
یوهان آدولف، آهنگساز آلمانی، در برگدورف نزدیک هامبورگ به سال 1699 میلادی متولد شد، وی ابتدا خوانندۀ یک اپرای سیار بود، بعداً به خوانندگی در تأتر پرداخت و سپس برای تکمیل تحصیلات خود در رشته موسیقی به ایتالیا رفت، در ونیز چندین اپرا ساخت که بوسیلۀ خواننده های مشهور ایتالیا فارینلی و سینیورا تزی اجرا شد و بتدریج شهرت وی بالا گرفت، هاس مسافرتهائی به بعضی از کشورهای اروپائی کردو آهنگهای خود را به گوش دوستداران خود رسانید، سرانجام در دسامبر 1783 میلادی در ونیز وفات یافت، وی در طول زندگی هنری خود در حدود 120 اپرا و بسیاری آهنگهای دیگر خلق کرده است، (از دایرهالمعارف بریتانیکا)
لغت نامه دهخدا

هاس

هاس
بیم، ترس، (از برهان) (از اوبهی) :
من با تو به دل هیچ ندارم ز بدیها
چیزی نتوان گر تو همی هاسی می هاس،
(از لغت فرس ص 201)،
مخفف هراس است، (برهان) (آنندراج)، رجوع به هراس و هاسیدن شود
لاغر کردن، (زوزنی)
لغت نامه دهخدا

باس

باس
عذاب، قوت ودلیری فرانسوی نر آوا بم بیم، سختی، دلیری بمترین صدای مرد مقابل سیرانو. قوت دلیری شجاعت، خشم غضب، عذاب سختی شدت، بیم خوف
فرهنگ لغت هوشیار