معنی هار هار مبتلا به مرض هاری مثلاً سگ هارکنایه از بسیار عصبانیرشتۀ مروارید، گردن بند مرواریدمهره های گردن، گردن، برای مثال گزید از سواران برون از هزار / بر آن باد پایان آهخته هار (فردوسی - لغت نامه - هار)سرگین، مدفوع تصویر هار فرهنگ فارسی عمید