جدول جو
جدول جو

معنی نیرگان - جستجوی لغت در جدول جو

نیرگان
ازدهکده های متروک و قدیمی فخرعمادالدین واقع در استرآباد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیگران
تصویر تیگران
(پسرانه)
نام یکی از سرداران خشایار پادشاه هخامنشی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیاگان
تصویر نیاگان
نیاکان، اجداد، پدران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
روز سیزدهم تیرماه، جشنی که در این روز در ایران باستان، برپا می کرده اند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیمگان
تصویر نیمگان
نیم نیم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نرگان
تصویر نرگان
نره ها، نرها، جمع واژۀ نره ها
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیران
تصویر نیران
غیر ایران
جمع نار، آتش ها
فرهنگ فارسی عمید
دهی است از بخش روانسر شهرستان سنندج، واقع در 7هزارگزی خاور روانسر با 171 تن سکنه، آب آن از چشمۀ قره سو روانسر و آب برف و باران و راه آن ماشین روست، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(نَ گِ)
دهی است از دهستان اشترجان فلاورجان شهرستان اصفهان، در 11هزارگزی جنوب غربی فلاورجان و 4هزارگزی شمال پل بابامحمود در جلگۀ معتدل هوائی واقع است و 300 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه، محصولش غلات و برنج، شغل اهالی زراعت و گله داری وکرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(نَرْ رَ / رِ)
گدایان شوخ چشم. (لغت فرس). گدایان ناهموار و درشت. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج). گدایان. (شمس فخری). گدایان بی شرم شوخ. (صحاح الفرس). ج نرّه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین) :
آن که این شعر نرگان گفته ست
زیر سیصدهزار تن خفته ست.
قریعالدهر (از لغت فرس).
از جهان برداشت آئین سؤال
کرد قارون خلق را تا نرگان.
شمس فخری.
رجوع به نره شود
لغت نامه دهخدا
(نَیْ یِ)
تثنیۀ نیر به معنی ماه و خورشید است. رجوع به نیّر شود
لغت نامه دهخدا
انیران، جز ایران، خارج از ایران، (یادداشت مؤلف)، رجوع به انیران شود:
جهاندار همداستانی نکرد
از ایران و نیران برآورد گرد،
فردوسی،
چو ایران و نیران به ما رام گشت
همه کام بهرام ناکام گشت،
فردوسی،
به ایران و نیران و روم آگهی است
که شیروی بر تخت شاهنشهی است،
فردوسی
لغت نامه دهخدا
جمع نور است، رجوع به نور شود، جمع نیر است، رجوع به نیر شود، جمع نار است، رجوع به نار شود:
آن همه نور و راحت و نعمت
وین همه رنج و ظلمت و نیران،
ناصرخسرو،
به نیران شوق اندرونش بسوخت
حیا دیده بر پشت پایش بدوخت،
سعدی،
چشم بد دور محفلی دیدم
روشن از نور حق نه از نیران،
هاتف،
، مجازاً، دوزخ، (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش بافق شهرستان یزد، 20 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10 ص 194)
لغت نامه دهخدا
(نَ رَ)
از قرای همدان است. (از معجم البلدان) (از الانساب سمعانی) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان پشت آربابا از بخش بانۀشهرستان سقز، در 27هزارگزی جنوب غربی بانه و در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و یکصد تن سکنه دارد، آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون، ارزن، ماذوج و شغل مردمش زراعت است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
نام روز سیزدهم است از تیرماه، گویند در این روز منوچهر با افراسیاب صلح کرد بشرط آنکه افراسیاب یک تیر پرتاب راه از ملک خود به منوچهر پس بدهد، حکما تیری ساختند از روی حکمت و در وقت طلوع آفتاب آرش آن تیر را بر کمان نهاده از جبال طبرستان به طرف مشرق انداخت بعد از تفحص بسیار روز سیزدهم در کنار آب آمویه یافتند، (برهان)، روز سیزدهم از تیرماه، گویند در این روز منوچهر با افراسیاب صلح کرد، (ناظم الاطباء)، جشن روز تیر از ماه تیر، (فرهنگ رشیدی) (از فرهنگ جهانگیری) (از آنندراج) (از انجمن آرا)، از ’تیر’ + ’گان’ (پسوند نسبت) جشنی است که در تیرروز (روز سیزدهم) ازماه برپا می شد، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به تیربه معنی روز و یشتها ج 1 ص 334 و 335 و خرده اوستا ص 209 و التفهیم بیرونی ص 254 و آثارالباقیه ص 220 شود
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان لاین است که در بخش کلات شهرستان دره گز واقع است، و 890 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
نام دهستان بخش شوراب شهرستان شهرکرد است و دارای 9 آبادی و 1670 تن سکنه است، (از دایره المعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیران
تصویر نیران
جمع نار، آتش ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمگان
تصویر نیمگان
نیم نیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
نام روز سیزدهم از ماه تیر
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نره: نرها، گدایان خشن وبی ادب: آن که این شعرنرگان گفته است زیرسیصدهزارتن خفته است. (قریع الدهر. لفااق. 355)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرگان
تصویر نرگان
((نَ رَّ))
جمع نره، نرها، کنایه از گدایان خشن و بی ادب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیران
تصویر نیران
((نَ))
آتش ها، دوزخ ها. جمع نار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نیران
تصویر نیران
انیران، غیرایران، خارج از ایران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تیرگان
تصویر تیرگان
((رْ یا رَ))
جشنی که ایرانیان در روز سیزده از ماه تیر (تیر روز) برپا می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ریزگان
تصویر ریزگان
جزئیات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرگاه
تصویر دیرگاه
مدت مدید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیگران
تصویر دیگران
سایرین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیدگان
تصویر دیدگان
انظار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بزرگان
تصویر بزرگان
اکابر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ایرمان
تصویر ایرمان
روحانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیرگان
تصویر سیرگان
سیرجان
فرهنگ واژه فارسی سره
جهنم، دوزخ، سقر، نار، هاویه
متضاد: بهشت
فرهنگ واژه مترادف متضاد