معنی نیرس در لغت نامه دهخدا

دهی است از دهستان پنجکرستاق بخش مرکزی شهرستان نوشهر در 34هزارگزی جنوب نوشهر و 3هزارگزی شرق جادۀ چالوس که در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع است و 350 تن سکنه دارد. آبش از چشمه، محصولش غلات و ارزن و شغل اهالی زراعت و تهیۀ زغال و چوب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)

معنی نیرس - جستجوی لغت در جدول جو

نیرس(نَ رَ)

لغت نامه دهخدا

نیرس

فرهنگ گویش مازندرانی

نیره

(دخترانه)

مؤنث نیر، روشن و منور

فرهنگ نامهای ایرانی

نیرم

دلیر، پهلوان، نریمان

فرهنگ فارسی عمید

نیرو

زور، قوه، قدرت، توانایی، در علم فیزیک عمل یک جسم بر جسم دیگر که باعث ایجاد کار در جسم دوم می شود، قابلیت، استعداد

فرهنگ فارسی عمید

نارس

نارسیده، نرسیده، میوۀ خام، کال

فرهنگ فارسی عمید

نترس

بی ترس، بی باک، پردل، دلیر، دلاور

فرهنگ فارسی عمید

نورس

میوۀ نورسیده، تازه رس، نهال نازک، کنایه از نوجوان

فرهنگ فارسی عمید

نقرس

ورم، آماس و درد شدید که غالباً در اثر پرخوری و حرکت نکردن و اختلال عمل کبد و بالا رفتن اسید اوریک خون و جمع شدن املاح در مفصل انگشت پا تولید می شود

فرهنگ فارسی عمید

نقرس

ورمی است در مفاصل با درد، درد پای

فرهنگ لغت هوشیار

نیرک

جادو، حیله، مکر، طلسم، افسون

فرهنگ لغت هوشیار

نیره

نیره در فارسی مونث نیر شید بخش و نامی برای زنان مونث نیر، نامی است از نامهای زنان

فرهنگ لغت هوشیار

نورس

تازه رسیده تازه وارد، میوه تازه رسیده نوبر، نهال نازک، نوجوان: این جوان نو رسی شد وان نهال نوبری در بهشت ساحتت گر پیری آید با عصا. (وحشی. چا. امیرکبیر. 303)

فرهنگ لغت هوشیار