نریمان. پدر سام. (جهانگیری) (رشیدی) (برهان قاطع). جد رستم. (برهان قاطع). رجوع به نریمان شود: ز ما باد برسام نیرم درود خداوند شمشیر و کوپال و خود. فردوسی. تو پور گو پیلتن رستمی ز دستان سامی و از نیرمی. فردوسی. توگفتی گو پیلتن رستم است و یا سام شیر است و یا نیرم است. فردوسی
دِیلَم، میلۀ آهنی ضخیم برای سوراخ کردن یا حرکت دادن چیزهای سنگین، بارَم نوعی پارچۀ نخی نازک، برای مِثال به تیر با سپر کرگ و مغفر پولاد / همان کند که به سوزن کنند با بیرم (فرخی - ۲۳۱)