جدول جو
جدول جو

معنی نوزدهم - جستجوی لغت در جدول جو

نوزدهم
عدد ترتیبی برای نوزده
تصویری از نوزدهم
تصویر نوزدهم
فرهنگ فارسی عمید
نوزدهم(دَ هَُ)
عدد ترتیبی برای نوزده. (فرهنگ فارسی معین). چیزی که در مرتبۀ نوزده واقع شده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نوزدهم
عدد ترتیبی برای نوزده
تصویری از نوزدهم
تصویر نوزدهم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نوزده
تصویر نوزده
عدد نوزده، نه به علاوۀ ده، «۱۹»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نواده
تصویر نواده
نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوازدهم
تصویر دوازدهم
دوازدهمی، عدد ترتیبی، آنچه یا آنکه در مرتبۀ دوازده واقع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیزدهم
تصویر سیزدهم
آنکه یا آنچه در مرتبۀ سیزده واقع شده باشد، سیزدهمین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یازدهم
تصویر یازدهم
آنچه در مرتبۀ یازده واقع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نورده
تصویر نورده
نوردیده، پیموده، پیچیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوقدم
تصویر نوقدم
کودکی که تازه راه رفتن آموخته، کنایه از نوآموز، مبتدی، کنایه از آنکه تازه به سیر و سلوک پرداخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوزدهمی
تصویر نوزدهمی
آنچه در مرتبۀ نوزده واقع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نونده
تصویر نونده
لرزنده، جنبنده، کنایه از تیزفهم، برای مثال هیچ مبین سوی او به چشم حقارت / زان که یکی جلد گربز است و نونده (یوسف عروضی - شاعران بی دیوان - ۳۵۰ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ دَ هَُ)
دوازدهمین. آنکه یا آنچه در مرتبۀ دوازده قرار دارد: امام دوازدهم حضرت مهدی است. ماه دوازدهم اسفند است. (از یادداشت مؤلف). رجوع به دوازده شود
لغت نامه دهخدا
(دَ هَُ)
عدد ترتیبی برای یازده. در مرتبۀ میان دهم و دوازدهم
لغت نامه دهخدا
(خِ / خَ)
نوزاد. رجوع به نوزاد شود.
- نوزادگان چمن، نورستگان چمن. نهال ها و شاخه های نودمیده و گلها و شکوفه های نوشکفتۀ چمن. (برهان قاطع) (آنندراج) :
دوش ز نوزادگان مجلس نو ساخت باغ
مجلسشان آب زد ابر به سیم مذاب.
خاقانی (ازفرهنگ فارسی معین).
- نوزادگان خاطر، کنایه از اندیشه های بدیع واشعار و آثار تازه و بکر:
بهر نوزادگان خاطر خویش
بخت را دایگان نمی یابم.
خاقانی.
، نوزائیده. نوزا. رجوع به نوزا شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو زَ مَ / مِ)
کسی که تازه وارد کاری شود. (فرهنگ خطی). مبتدی. (فرهنگ فارسی معین) :
آدم نوزخمه درآمد به پیش
تا برد آن گوی به چوگان خویش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(نَ / نُو زَ دَ / دِ)
مؤثر. اثرکننده. (انجمن آرا). تصحیفی است از نوژنده که آن هم از برساخته های دساتیر است. رجوع به نوژنده شود
لغت نامه دهخدا
(نَ زَ دَ / دِ)
نوازاده. (آنندراج). رجوع به نوازاده شود
لغت نامه دهخدا
(نُ دَهْ)
نوزده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نُ دَ هَُ)
نوزدهم. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(دَهَُ)
عدد ترتیبی. هر چیز که در مرتبه سیزده واقع شود. (ناظم الاطباء). در مرحلۀ سیزده. در مرتبۀ سیزده. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَ هَُ)
رجوع به نوزدهمین شود
لغت نامه دهخدا
(دَ هَُ)
عدد ترتیبی برای نوزده. در مرحلۀ نوزدهم. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(دَهْ)
نوازده. عدد نه بعلاوۀ ده. عدد اصلی بین هیجده و بیست. (فرهنگ فارسی معین). تسععشر. تسعهعشر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از نگزده
تصویر نگزده
کوزه سفالین مشربه سفالی
فرهنگ لغت هوشیار
پیچیده شده نوردیده، تنه پیراهن: و اصل او از کف باشدو آن منع بودو از اینجا نورده پیراهن کفه گویند، پیراهن، قباله سجل
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی از صمغ که رنگ آن بسرخی زند و از بوته خاری حاصل شود که آنرا جهودانه گویند عنزروت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نواده
تصویر نواده
فرزند فرزند، نوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزاده
تصویر نوزاده
کودکی که تازه بدنیا آمده تازه زاییده شده:جمع نوزادگان: (دوش ز نوازدگان مجلس نو ساخت باغ مجلسشان آب زد ابریسیم مذاب) (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیزدهم
تصویر سیزدهم
در مرحله سیزدهم در مرتبه سیزده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوازدهم
تصویر دوازدهم
عدد ترتیبی برای دوازده در مرتبه دوازده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزده
تصویر نوزده
عدد نه بعلاوه ده عدد اصلی بین هیجده و بیست (19)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزدهمین
تصویر نوزدهمین
عدد ترتیبی برای نوزده در مرحله نوزدهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیزهم
تصویر نیزهم
همچنین باز هم: (و میخواهند که شما نیز - که مومنان اید - راه راست گم کنید)، در جمله های شامل نفی نهی و استفهام بمعنی دیگر بیش بعد ازین آید: (من ترا از شهوات و لذات و حظوظ نفس خویش فرا خواهم گرفت تا نیز حظوظ خود نطلبی) : (نیز عصا بر سنگ مزن) یا نیزهم (نیز 1) : (دردم از یارست و درمان نیزهم دل فدای او شد و جان نیزهم) (حافظ. 250) (ردیف این غزل (نیزهم) است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوزده
تصویر نوزده
((دَ))
عدد نه به علاوه ده، عدد اصلی بین هیجده و بیست، (19)
فرهنگ فارسی معین