معنی نوزده - فرهنگ فارسی معین
معنی نوزده
- نوزده((دَ))
- عدد نه به علاوه ده، عدد اصلی بین هیجده و بیست، (19)
تصویر نوزده
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نوزده
نوزده
- نوزده
- نوازده. عدد نه بعلاوۀ ده. عدد اصلی بین هیجده و بیست. (فرهنگ فارسی معین). تسععشر. تسعهعشر. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نونده
- نونده
- لرزنده، جنبنده، کنایه از تیزفهم، برای مِثال هیچ مبین سوی او به چشم حقارت / زان که یکی جلد گربز است و نونده (یوسف عروضی - شاعران بی دیوان - ۳۵۰ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
گوزده
- گوزده
- نوعی از صمغ که رنگ آن بسرخی زند و از بوته خاری حاصل شود که آنرا جهودانه گویند عنزروت
فرهنگ لغت هوشیار