- نوزده
- عدد نوزده، نه به علاوۀ ده، «۱۹»
معنی نوزده - جستجوی لغت در جدول جو
- نوزده
- عدد نه بعلاوه ده عدد اصلی بین هیجده و بیست (19)
- نوزده ((دَ))
- عدد نه به علاوه ده، عدد اصلی بین هیجده و بیست، (19)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
عدد ترتیبی برای نوزده
عدد ترتیبی برای نوزده
لرزنده، جنبنده، کنایه از تیزفهم، برای مثال هیچ مبین سوی او به چشم حقارت / زان که یکی جلد گربز است و نونده (یوسف عروضی - شاعران بی دیوان - ۳۵۰ حاشیه)
نوردیده، پیموده، پیچیده شده
نوه، فرزند زاده، فرزند فرزند
نوعی از صمغ که رنگ آن بسرخی زند و از بوته خاری حاصل شود که آنرا جهودانه گویند عنزروت
فرزند فرزند، نوه
کوزه سفالین مشربه سفالی
کودکی که تازه بدنیا آمده تازه زاییده شده:جمع نوزادگان: (دوش ز نوازدگان مجلس نو ساخت باغ مجلسشان آب زد ابریسیم مذاب) (خاقانی)
پیچیده شده نوردیده، تنه پیراهن: و اصل او از کف باشدو آن منع بودو از اینجا نورده پیراهن کفه گویند، پیراهن، قباله سجل
جنبیده حرکت کرده، لرزیده. ناله کرده زاری کرده
نواده، نوه، فرزند زاده، برای مثال ای سر آزادگان و تاج بزرگان / شمع جهان و چراغ دوده و نوده (دقیقی - ۱۰۵) ، نودره، فرزند عزیز
نواده، فرزند (گرامی) : ای سر آزادگان و تاج بزرگان شمع جهان و چراغ دوده و نوده. (دقیقی. لفااق. 476)
کاج
آنچه در مرتبۀ نوزده واقع شده
عدد ترتیبی برای نوزده در مرحله نوزدهم