- نمیده ((نَ دِ))
- نم کشیده، مرطوب شده
معنی نمیده - جستجوی لغت در جدول جو
- نمیده
- نم کشیده،
برای مثال پی رم برگرفت آن دل رمیده / نسیمی برده از خاک نمیده (نزاری - لغت نامه - نمیده)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
موسوم
پف کرده، فوت کرده
ترسیده و گریخته، احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
راه رفته با ناز خرامیده، خم شده
مونث حمید: فرخنده، از نام های تازی مونث حمید ستوده پسندیده اخلاق حمیده
خم شده مایل
پسندیده، درخور ستایش
رمیده، آشفته، بی هوش
نمناک، نمدار، مرطوب، چیزی یا جایی که رطوبت به آن سرایت کرده
لم داده: پیرمردها زیرچترهای رنگین راه راه لمیده روزنامه میخواندند
اسم داده موسوم، ترجمه شده مترجم
رویت ناشده، پنهان از نظر، نامرئی
نشیده در فارسی سرود ترانه واحد نشید، جمع نشائد نشیدات
نشان داده، هویدا کرده شده
نمیمت سخن چینی، تکان جنبش، غژ غژ آوای نوشتن سخن چینی، جمع نمائم (نمایم)
سخن چینی
نامه (مکتوب)، نوشته نوشته (شده)، نقش شده
ناامیدی نومیدی
جنبیده حرکت کرده، لرزیده. ناله کرده زاری کرده
بوییده، مشموم
نادیده، دیده نشده، نسل پنجم، فرزند نبیره
وزیده، روییده