جدول جو
جدول جو

معنی نمیده - جستجوی لغت در جدول جو

نمیده
نم کشیده، برای مثال پی رم برگرفت آن دل رمیده / نسیمی برده از خاک نمیده (نزاری - لغت نامه - نمیده)
تصویری از نمیده
تصویر نمیده
فرهنگ فارسی عمید
نمیده
(نُ دَ / دِ)
نومیدشده. ناامیدگردیده. (برهان قاطع) (آنندراج). مأیوس گشته. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نمیده
(نَ دَ / دِ)
نمید. چیزی نم دیده را گویند. (از جهانگیری) (از رشیدی). نم کشیده. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) :
پی رم برگرفت آن دل رمیده
نسیمی برده از خاک نمیده.
نزاری قهستانی.
، میل کرده. توجه نموده. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
نمیده
((نَ دِ))
نم کشیده، مرطوب شده
تصویری از نمیده
تصویر نمیده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از امیده
تصویر امیده
(دخترانه)
امید
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حمیده
تصویر حمیده
(دخترانه)
مؤنث حمید ستوده شده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نمدیده
تصویر نمدیده
نمناک، نمدار، مرطوب، چیزی یا جایی که رطوبت به آن سرایت کرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حمیده
تصویر حمیده
پسندیده، درخور ستایش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شمیده
تصویر شمیده
رمیده، آشفته، بی هوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نویده
تصویر نویده
جنبیده حرکت کرده، لرزیده. ناله کرده زاری کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمیدی
تصویر نمیدی
ناامیدی نومیدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمیقه
تصویر نمیقه
نامه (مکتوب)، نوشته نوشته (شده)، نقش شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمیله
تصویر نمیله
سخن چینی
فرهنگ لغت هوشیار
نمیمت سخن چینی، تکان جنبش، غژ غژ آوای نوشتن سخن چینی، جمع نمائم (نمایم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نموده
تصویر نموده
نشان داده، هویدا کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشیده
تصویر نشیده
نشیده در فارسی سرود ترانه واحد نشید، جمع نشائد نشیدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ندیده
تصویر ندیده
رویت ناشده، پنهان از نظر، نامرئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامیده
تصویر نامیده
اسم داده موسوم، ترجمه شده مترجم
فرهنگ لغت هوشیار
لم داده: پیرمردها زیرچترهای رنگین راه راه لمیده روزنامه میخواندند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خمیده
تصویر خمیده
خم شده مایل
فرهنگ لغت هوشیار
مونث حمید: فرخنده، از نام های تازی مونث حمید ستوده پسندیده اخلاق حمیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چمیده
تصویر چمیده
راه رفته با ناز خرامیده، خم شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رمیده
تصویر رمیده
ترسیده و گریخته، احتراز کرده بسبب نفرت و کراهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دمیده
تصویر دمیده
پف کرده، فوت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شمیده
تصویر شمیده
بوییده، مشموم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمیدن
تصویر نمیدن
((نُ دَ))
ناامید شدن، مأیوس گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمیقه
تصویر نمیقه
((نَ قَ یا قِ))
نوشته (شده)، نقش شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ندیده
تصویر ندیده
نادیده، دیده نشده، نسل پنجم، فرزند نبیره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شمیده
تصویر شمیده
((شَ دَ یا دِ))
رمیده، ترسیده، بیهوش شده، پریشان، آشفته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دمیده
تصویر دمیده
((دَ دِ))
فوت کرده، پف کرده، وزیده، روییده، طلوع کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خمیده
تصویر خمیده
((خَ دِ))
خم شده، مایل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حمیده
تصویر حمیده
((حَ دِ))
ستوده، پسندیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چمیده
تصویر چمیده
((چَ دِ))
خم شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمیدن
تصویر نمیدن
((نَ دَ))
نم کشیدن، توجه کردن و میل نمودن به سوی کسی یا چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامیده
تصویر نامیده
موسوم
فرهنگ واژه فارسی سره